LOGIN
خبر
shirazi.ir
برگزاري مجلس بزرگداشت آيت الله العظمي تبريزي از سوي مرجع عالي قدر در قم
کد 1165
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 05 آذر 1385 - 4 ذوالقعدة الحرام 1427

به مناسبت ارتحال عالم بزرگوار ومرجع عالي قدر حضرت آيت الله العظمي ميرزا جواد تبريزي، روز شنبه 4 آذرماه 1385 مجلس بزرگداشتي از سوي آيت الله العظمي سيد صادق شيرازي برگزار شد که طي آن سادات خاندان شيرازي، علماي اعلام، طلاب وفضلاي حوزه، شخصيت هاي فرهنگي، نمايندگان بيوت مراجع عظام تقليد، شماري از طلاب حوزه علميه اصفهان، عده اي از برادران آذري زبان، فرزندان ارجمند ومنسوبين مرحوم آيت الله العظمي تبريزي وعموم مؤمنان وارادتمندان مقام مرجعيت وفقاهت حضور يافتند واين ضايعه اسف بار را به ساحت مقدس ولي الله الاعظم عجل الله تعالي فرجه الشريف تسليت گفتند.

در اين مراسم پس از تلاوت آياتي از کلام الله مجيد وذکر توسل به ساحت مقدس خانم فاطمه زهرا سلام الله عليها توسط مداح اهل بيت حاج حسن اخباري، خطيب توانا حجت الاسلام والمسلمين جوانمرد به سخنراني پرداخت.

وي ابتدا ضمن بيان معاني گوناگون لفظ «فقه» اظهار داشت: فقه در لغت، فهم ودرک وسيع مي باشد ودر اصطلاح آن را علم دين، دانستن توأم اصول وفروع دين، علم همراه با عمل ونيز علم مستقر در دل که آثار آن در جوارح پديدار گردد، تعريف کرده اند. اين واژه در زبان روايات کاربردهاي ويژه اي دارد. براي نمونه روزي شخصي مسأله اي از امام صادق عليه السلام پرسيد وهنگامي که پاسخ را شنيد به امام عرضه داشت: فقها چنين نمي گويند. حضرت فرمود: «ويحک إنّ الفَقيهِ الزّاهِدُ فِي الدُّنياَ الرّاغِبُ فِي الآخِرَةِ الْمُتَمَسِّکُ بِسُنَّةِ النَّّبيِّ؛(1) واي بر تو، فقيه کسي است که نسبت به زر وزيور دنيا زاهد ونسبت به آخرت رغبت داشته باشد وبه سنت پيامبر صلّي الله عليه وآله چنگ زند». نيز در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است: «لا يکونُ الرَّجُلُ فقيهاً حتّي لا يُبالِيَ أيَّ ثَوْبَيْهِ ابْتَذَلَ وَبِمَا سَدَّ فَوْرَةَ الْجوعِ؛(2) آدمي به مقام فقه نمي رسد مگر اين که چنان شود که اعتنا نکند چگونه لباس بپوشد وآتش گرسنگي اش را به چه غذايي فرو بنشاند».

وي در بخش ديگري از سخنانش تصريح کرد: در احوال مولاي متقيان علي عليه السلام آورده اند: لباس مبارکشان به قدري وصله دار بود که مي فرمود: «لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتي هَذِهِ حَتَّي اسْتَحْيَيْتُ مِنْ راقِعِها؛(3) به قدري لباس خود را وصله کردم که ديگر از وصله کننده آن خجالت مي کشم». آن حضرت چه بسا شب ها را به گرسنگي مي گذراند ولي طعام يتيمان ومستمندان را بر دوش مي کشيد وبه آنان مي رساند. اين در حالي است که ايشان در عين برخورداري وتوانايي از غذاهاي رنگارنگ ولذات ديگر دوري مي جستند وبه نان جوي بسنده مي کردند.

اين سخنران علم فقه را به دو قسمت موهبتي وکسبي تقسيم وخاطرنشان کرد: رسول خدا صلّي الله عليه وآله در حق اميرمؤمنان چنين دعا فرمودند: «اللّهم فقّه في الدّين وعلّمه التأويل؛(4) خدايا علي را در دين، فقيه ساز واو را دانش تأويل بياموز». نيز امام صادق به عُنوان بصري فرمودند: «العلم نور يقذفه الله في قلب من يشاء؛ علم نوري است که خداي متعال در دل هرکس بخواهد مي افکند». در اين قبيل روايات، لفظ فقه، ناظر به نوعِ موهبتي آن است که بر اثر پاکي وپارسايي ومجاهدت با نفس، انسان لياقت دريافت آن را پيدا مي کند. در عين حال حضرت امير عليه السلام به فرزند بزرگوارشان امام حسن مجتبي عليه السلام سفارش کردند: «وَتَفَقَّهْ فِي الدّينِ؛(5) بکوش در دين تفقه حاصل کني»، در اين قبيل موارد لفظ فقه وتفقه ناظر به مرحله اکتسابي آن است که با تعليم وتعلم حاصل مي شود.

حجت الاسلام والمسلمين جوانمرد مقام فقاهت ومرجعيت را داراي اهميت وحساسيت فوق العاده توصيف وخاطرنشان کرد: کسي که در مقام تعليم وهدايت ديگران است در مقام خطيري قرار دارد. چنين شخصي بايد علم را با عمل ودانش را با اخلاق توأم کند وپيش از اصلاح ديگران به اصلاح نفس خويش همت گمارد وبکوشد قبل از هدايت زباني، با اعمال ورفتار خود مردم را به راستي ودرستي فرا خواند.

وي در ادامه به برخي از جوانب زندگاني ومجاهدات علمي وعملي مرحوم آيت الله العظمي ميرزا جواد آقا تبريزي اشاره وتأکيد کرد: ايشان نسبت به نحوه خرج کردن حقوق شرعي بسيار حساس بود. همچنين نسبت به اهل بيت عصمت وطهارت عليهم السلام، به ويژه بانوي بزرگوار اسلام صديقه کبري حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها ارادت ويژه اي داشت ودر ايام عزاي ايشان با پاي برهنه به خيابان مي آمد وبه سوگواري مي پرداخت.

حجت الاسلام والمسلمين جوانمرد درباره مقام علمي مرحوم تبريزي گفت: ايشان بنا به فرمايش خود در طي چهل سال حضور در حوزه علميه قم حتي يک روز هم درس را تعطيل نکرد. از همين رو وقتي درس خارج خود را آغاز کرد، استادشان مرحوم آيت الله العظمي خويي اجتهاد مطلق ايشان را تأييد نمودند.

پايان بخش سخنان ايشان ذکر مصيبت خاندان رسول به ويژه مصائب امام هفتم حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام وطلب علوّ درجات براي آن فقيه فقيد بود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بحارالانوار، ج2، ص51 (باب11ـ صفات العلماء واصنافهم...، حديث16).

2. همان، ص49.

3. نهج البلاغه، خطبه 160.

4. بحارالانوار، ج66، ص91.

5. نهج البلاغه، نامه31 (سفارش حضرت به امام حسن عليه السلام).











  • نظری برای این خبر درج نشده است.