LOGIN
بیانات
alshirazi.org
"مرجع عالی قدر طی بیاناتی به مناسبت اربعین ارتحال ملکوتی آیت الله سید محمد رضا شیرازی:"
آنچه غیر مسلمانان دارند بهتر از اسلام وارونه و ساختگی اموی است
کد 1766
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 27 تیر 1387 - 14 رجب الأصب 1429
 
روز چهارشنبه 19تیرماه1387 به مناسبت اربعین عروج ملکوتی عالم فرزانه و فقیه اهل بیت علیهم السلام آیت الله سید محمد رضا شیرازی شمار فراوانی از علما، فضلا، شخصیت های سیاسی، فرهنگی و دینی، وعده ای از مؤمنان کشورهای عراق، خلیج، سوریه، اروپا، و آمریکا برای عرض تسلیت این مناسبت جانسوز به مرجع عالی قدر آیت الله العظمی سید صادق شیرازی به شهر مقدس قم آمدند. معظم له در این گردهمایی بیانات ارزشمندی ایراد داشتند که متن کامل آن چنین است:

بسم الله الرحمن الرحیم

از فضل گسترده خدای سبحان مسئلت داریم که طاعات، عبادات، و خدمات همگان را به آستان اهل بیت علیهم السلام مورد قبول درگاه خود قرار دهد و آقا و مولایمان بقیة الله الاعظم مهدی موعود صلوات الله وسلامه علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف همه ما را مورد عنایت قرار دهند و کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه و پدران بزرگوار و برادر ارجمندشان حضرت علی بن موسی الرضا علیهم السلام در حوائج دنیا و آخرت شفیعان ما باشند.

نخست از همه کسانی که برای همدردی و شرکت در مراسم اربعین ارتحال فقید سعید آیت الله سید محمد رضا حسینی شیرازی قدس سره رنج سفر را بر خود هموار کرده اند سپاسگزاری می کنم.

هم چنین بابت توفیق عظیم زیارت ائمه اطهار حضرت امیرالمؤمنین و امام حسین و نیز برادر ارجمندشان حضرت اباالفضل العباس علیهم السلام و دیگر امامان آرمیده در سرزمین عراق به همه شما غبطه می خورم.



اهمیت زیارت سیدالشهداء علیه السلام

مضمون فرمایشات حضرت امام صادق علیه السلام در احادیث صحیحه که از ایشان درباره زیارت سیدالشهدا علیه السلام نقل شده آمده است: هر که در سفر [زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام] متحمل خستگی و مشقت بیشتری شود از ثواب عظیم تری برخوردار خواهد بود و این کار سبب نزدیکی بیشتر او به اهل بیت علیهم السلام خواهد شد.

خوش به حال کسانی که توفیق این زیارت مقدس را پیدا کردند و خوشا به حال کسانی که در این زیارت رنج بیشتری به جان خریده اند.

کسانی که با پای پیاده به زیارت امام حسین علیه السلام می روند وقتی از زیارت باز می گردند فرشته ای از سوی رسول خدا صلی الله علیه وآله نزد آنان می آید و سلام آن حضرت را به آنان ابلاغ می کند.

در این جا دوست دارم توجه خواهران و برادران ایمانی خود را به حدیث صحیح و شریفی جلب کنم که در کتاب شریف کامل الزیارات و جز آن ذکر شده است. در این حدیث آمده است کسانی که با پای پیاده به زیارت امام حسین علیه السلام می روند چنین و چنان پاداش دارند و از جمله این که وقتی از زیارت باز می گردند ـ یا هنگامی که به قصد بازگشت به وطن از کربلا بیرون می آیند یا هنوز در سرزمین کربلا هستند ـ فرشته ای از سوی رسول خدا صلی الله علیه وآله نزد آنان می آید و سلام آن حضرت را به آنان ابلاغ می کند.(1)

بکوشید این پاداش عظیم را به دست آورید؛ بدین نحو که کمی قبل از رسیدن به کربلا به اندازه ای که صدق کند پیاده به کربلا آمده اید، از اتومبیل پیاده شوید. به ویژه جوانان مؤمن که توان چنین کاری را دارند ـ هر چند توأم با مشقت باشد ـ از این عمل غافل نشوند. زیرا مایه سعادتمندی است که فرشته الهی سلام رسول الله را به انسان برساند.

هر یک از شما که چنین کرد هنگام خارج شدن از خاک کربلا فراموش نکند که پاسخ سلام پیغمبر را بدهد و بگوید: و علی رسول الله السلام.



راز گسترش اسلام

خدای متعال در قرآن کریم فرموده است: «وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا؛(2) [چون نصرت الهی فرا رسد] مردم را ببینی که گروه گروه به دین خدا در می آیند»

رسول خدا صلی الله علیه وآله پس از بعثت مبارکشان نزدیک به سیزده سال در مکه مکرمه زیستند و سپس به مدینه منوره هجرت کردند و در حدود ده سال در آن شهر به سر بردند. نتیجه سیزده سال تلاش و کوشش و تبلیغ پیامبر و دعوت مردم به سوی یکتاپرستی و اسلام در مکه مکرمه تقریبا عبارت است از به وجود آمدن دویست مسلمان. البته در این خصوص اختلاف های تاریخی جزئی نیز وجود دارد؛ اختلاف هایی از این دست که آیا این دو نامِ همانند مربوط به یک نفر است یا دو نفر؟ یا فلان شخص در مکه اسلام آورد یا در مدینه؟ و... .

غرض این که نتیجه تلاش های طاقت فرسای پیامبر در این سیزده سال به وجود آمدن حدود دویست زن و مرد مسلمان بود. پس از آن رسول خدا به مدینه هجرت فرمود و ده سال در آن جا به سر برد، ولی بنده نمی دانم ثمره تلاش های تبلیغی آن حضرت در این مدت چه بوده و در این دوره ده ساله دقیقا چند تن به دست مبارکشان مسلمان شدند. در این خصوص آمار دقیقی در دست ندارم و ان شاء الله برادران و خواهران ایمانی می توانند آمار مناسبی در این زمینه به دست آورند. اما یک نکته را در این جا یادآور می شوم و آن این که فقط در عام الوفود یعنی سال نهم هجرت که اواخر حضور رسول الله صلی الله علیه وآله در مدینه منوره بود روزانه به طور متوسط دویست زن و مرد به آیین اسلام می گراییدند.

یهودیان که سر سخت ترین دشمنان اسلام بودند بر اثر قوانین متعالی و منش والا و کریمانه پیامبر گروه گروه به آیین اسلام گراییدند

دقت بفرمایید که نتیجه سیزده سال تلاش پیامبر در مکه به مسلمان شدن دویست تن انجامید در حالی که در مدینه گاه هر روز به طور متوسط دویست تن مسلمان می شدند. علت این امر چه بود؟ با این که آن حضرت در مکه رسول خدای متعال بود و در مدینه نیز بی کم و کاست همان رسول خدا بود و تغییر نکرده بود. آن حضرت مانند ما نیست که مثلاً ابتدا ناپخته و بی تجربه باشد و سپس پخته و با تجربه گردد، یا در ابتدا جوان و خام باشد و در بزرگسالی سرد و گرم روزگار را بیازماید. این قبیل امور در مورد امثال ما صدق می کند ولی درباره رسول خدا صلی الله علیه وآله البته صادق نیست؛ زیرا آن جناب همیشه خودشان بودند و وحی الهی در مکه تفاوتی با مدینه نداشت و قرآن مکه و قرآن مدینه یکسان بود. پس چه چیزی تغییر کرده بود؟

از میان اموری که تغییر کرد به دو مورد اشاره می کنیم که سبب ایجاد این جمع انبوه از مسلمانان شد و یک روز مدینه را همسنگ تلاش های سیزده ساله مکه قرار داد.

نخست این که رسول خدا صلی الله علیه وآله در مکه آزادی نداشت و در فضای دیکتاتوری قریش دست و پایشان بسته بود، ولی در مدینه اوضاع تفاوت داشت. چه بسا رسول خدا در مسجد الحرام نماز می گزاردند و افرادی وجود داشتند که اسلام آورده بودند ولی از ترس ستم و آزار قریش به ایشان اقتدا نمی کردند. چنین کاری در آن اوضاع و احوال سخت ترین آزارهای قریش را به دنبال داشت و حتی ممکن بود به مرگ شخص منجر شود. اما در مدینه رسول خدا آزادانه نماز جماعت برگزار می فرمود و بدون آن که خطری ایشان را تهدید کند خطابه القا می کرد.

دوم آن که مشرکان طی آن سیزده سال نمی توانستند پیامبر با تاریخ چه خواهد کرد ولی در مدینه کار برایشان روشن شد.

مردم در مکه نمی دانستند آن جناب با اسیران چه می کند و رفتارشان با اسیران چگونه، و با دوستان و نزدیکان چِسان است؟ هم چنین نمی دانستند سیاست های پولی ایشان چیست؟ یا در جنگ چه خط مشی را دنبال می کنند و پس از آن که جنگ به پایان رسید شیوه ایشان چه خواهد بود؟! اما همه این امور در مدینه برای مردم روشن شد.



مسئولیت ما در این زمانه

در این جا دو مثال ذکر می کنم تا برایمان روشن شود مسئولیت ما در این زمانه چیست. البته در این خصوص شواهد و مثال های بسیاری وجود دارد و من مؤمنان دانشور ـ به ویژه جوانان ـ را به پی گیری و گردآوری این شواهد فراوان که در کتاب های تاریخ و ذیل موضوعات گوناگون پراکنده است، دعوت می کنم.

مثال اول مربوط به سَفّانه دختر حاتم طایی است که طی نبردی مسلحانه به همراه عده ای از قبیله طی به اسارت مسلمانان در آمد و او را نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله در مدینه آوردند. او چند روز در جایی که به اسیران زن اختصاص داده بودند ماند. روزی رسول خدا به همراه امیرمؤمنان علیهما السلام از آن مکان رد می شدند. او از امیرمؤمنان خواست برایش نزد پیامبر واسطه شود. امیرمؤمنان به او اشاره کرد که این خود پیامبر است و خودت با او سخن بگو. علت آن بود که مردم معمولا جرأت سخن گفتن با پادشاه را نداشتند و بسیاری از مردم در آن زمان این تصور را داشتند که حق سخن گفتن با پیامبر را ندارند.

او به پیامبر که در حال گذشتن از آن جا بود گفت: «مات الوالد وغاب الوافد؛ پدر چشم از جهان فرو بست و نماینده و فرستاده [که مایه مدد و امیدواری است] از من دور شد». حضرت از او پرسیدند: منظورت از نماینده کیست؟ گفت: برادرم عدی بن حاتم طایی. [در آن هنگام او به پیرامون شام گریخته بود]. من دختر مرد بزرگوار و بخشنده ای هستم و پدرم میهمان را گرامی می داشت. او موارد چندی از بزرگواری ها و منش پدرش را یاد کرد و منظورش این بود که سزاوار چون منی نیست که در بند باشم. رسول خدا صلی الله علیه وآله به او فرمودند: ببین به چه کسی اعتماد داری تا تو را به همراه او گسیل دارم.

در برخی از کتاب های تاریخی آمده است که آن حضرت به خاطر او از تمام کسان او گذشت و آنان را آزاد نمود. دختر حاتم نزد برادرش آمد و به او گفت: برخیز و نزد این مرد برو که پادشاه نیست، بلکه پیامبر است.

برادرش عدی پس از آن که از رفتار بزرگوارانه پیامبر با خواهرش آگاه شد و دانست که این رفتار به حرمت پدرشان و کرامت و میهمان نوازی های او بوده، نزد حضرت آمد و به او ایمان آورد.(3) او در جنگ هایی که بر امیرمؤمنان علیه السلام تحمیل شد یعنی جمل، صفین و نهروان در رکاب آن حضرت نبرد می کرد. در مکه مکرمه مجالی برای ظهور و بروز این رفتارهای کریمانه پیامبر وجود نداشت.

مثال دوم خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُواْ؛(4) به یقین یهود و مشرکان را دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهی یافت» خدای متعال در این آیه شریفه بزرگ ترین دشمن مسلمانان را در درجه نخست یهود و سپس مشرکان توصیف می کند. این در حالی است که اگر جنگ های پیامبر را که بدون استثنا همگی دفاعی بودند بررسی کنیم ملاحظه خواهیم کرد که بیشتر این جنگ ها از سوی مشرکان بوده است، نه یهود. البته در پس اقدامات و دشمنی های مشرکان دستان پنهان یهود دیده می شود که آنان را تحریک می کردند.

به هر حال شعله جنگ های بدر، احد وصفین را مشرکان افروختند و در نبرد احزاب مشرکان در کنار دیگر طوایف از جمله یهود و نصارا حضور داشتند. با این حال خدای متعال در درجه نخست یهود را دشمن ترین و کینه توز ترین گروه نسبت به مسلمانان می داند. حال نکته این جاست که همین یهودیان که سر سخت ترین دشمنان اسلام بودند بر اثر قوانین متعالی و منش والا و کریمانه پیامبر گروه گروه به آیین اسلام گراییدند. اگر روایات کتاب های تاریخ و نیز کتاب شریف کافی و صحاح عامه و کتاب های فقهی فریقن را ملاحظه کنید می بینید که رسول خدا در یک جا سه ماده قانونی مرتبط با مسائل پولی ومالی را اعلام داشت. ایشان فرمودند: «من مات وترک مالاً فلوارثه؛ کسی که از دنیا رود و ثروتی از خود به جا نهد آن ثروت از آن وارثان اوست». یعنی من مانند نظام های پادشاهی و قبائلیِ پیش از اسلام که مالیات بر ارث می ستاندند مالیاتی از وارثان نخواهم گرفت. و نیز فرمودند: «من مات وترک دَیناً أو ضیاعاً فإلیّ وعلیّ؛(5) هر که بمیرد و قرض یا بی سپرستی از خود به جا گذارد، مسئولیت آن بر عهده من است». این فقره شامل ماده های دوم و سوم است.

ماده دوم بدین معناست که اگر کسی در حالی از دنیا رود که به مردم بدهکار است و پولی از خود به جا نگذارد که قرض او را با آن ادا کنند، طلبکاران به سراغ زن و بچه او نروند، حتی اگر پول داشته باشند. بلکه به پیامبر مراجعه کنند. «إلیّ وعلیّ» یعنی این که نزد من آیند و پرداخت حقوقشان بر عهده من است.

اسلام اموی و عباسی چهره بسیار واژگونی از اسلام حقیقی و راستین در اذهان مردم ایجاد کرده است. امروزه آیین ها و باورهای نامسلمانان بهتر از اسلام ساختگی و وارونه امویان وعباسیان و پیروان آنان است

ماده سوم بدین شرح است که وقتی شخصی بمیرد و خانواده اش بی سرپرست و نان آور بمانند و از خود یتیمانی به جا گذارد پیامبر ضامن تأمین نیازهای آنان است.

در کتاب شریف کافی به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است: «وما کان سبب اسلام عامّة الیهود إلا بعد هذا القول من رسول الله؛ علت مسلمان شدن اکثریت یهود چیزی جز همین فرمایش رسول خدا نبود»(6) از آن جا که یهودیان مردمی پول دوست هستند، مشاهده کردند که اسلام به سود آنان است. چون اگر یکی از آنان پولی داشت دولت اسلامی مالیاتی از او نمی ستاند و اگر در حال تنگدستی از دنیا می رفتند خود پیامبر متکفل امر معاش خانواده شان می شد.

مواردی از این دست در مدینه منوره رخ داد و در مکه مکرمه مجالی برای بروز و ظهور این آموزه های درخشان نبود. به عبارت دیگر در مدینه اسلام در مقام عمل ظهور و نمود یافت.

به همین دلیل است که می بینیم در سال نهم هجرت که عام الوفود (سال ورود هیئت ها) نام دارد میانگین افرادی که هر روز مسلمان می شدند بیش از دویست تن بود. این موفقیت و بازدِه بالا فقط نتیجه دو چیز بود که عبارتند از: آزادی و اطلاع رسانی؛ یعنی رساندن حقیقت اسلام به گوش مردم.



ضرورت استفاده از آزادی ها و امکانات امروز در تبلیغ اسلام حقیقی

امروز و در این روزگار در برخی از کشورهای جهان آزادی به نسبت بالایی وجود دارد و در برخی کشورهای دیگر کم تر است. به عبارت دیگر نخستین عاملی که در گسترش دعوت پیامبر مؤثر بود و باعث شد مردم گروه گروه به ایشان ایمان بیاورند، امروزه کم و بیش وجود دارد. می ماند عامل دوم که تلاش های مؤمنان را می طلبد.

در چین ـ که آزادی در آن وجود دارد ـ بیش از یک میلیارد انسان وجود دارند که بیشتر آنان کافرند. هم چنین است کشور هند و دیگر کشورها به ویژه غرب. شما این توان را دارید که با بهره گیری از ابزارهای ارتباطی و تبلیغی پیشرفته و نیز آزادی های موجود، سخن و قلم خود را در راه نشر اسلام در این کشورها به کار گیرید و اسلام حقیقی را به میلیاردها انسان که از اسلام جز نام آن را نشنیده اند برسانید.



اسلام حقیقی و اسلام اموی

مهم رساندن اسلام حقیقی به این افراد است. چرا که اسلام اموی و عباسی چهره بسیار واژگونی از اسلام حقیقی و راستین در اذهان مردم ایجاد کرده است. امروزه آیین ها و باورهای نامسلمانان بهتر از اسلام ساختگی و وارونه امویان وعباسیان و پیروان آنان است.

تاریخ را بخوانید و بنگرید اسلام اموی در مقام اجرا چه کرده است: به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام، به زندان افکندن امام کاظم علیه السلام و قتل آن حضرت، زندانی نمودن امام رضا علیه السلام، فشار آوردن مأمون عباسی بر امام رضا علیه السلام، تبعید ایشان به سرخس و در بند کردن ایشان در آن شهر و هزاران شاهد دیگر.... چنین شواهدی اصلاً مردم را به اسلام ترغیب نمی کند و کم ترین لطفی برایشان ندارد.

تا به امروز خط بنی امیه و بنی العباس هم چنان ادامه دارد و مشاهده می کنیم که به وسیله خودروهای بمب گذاری شده و کمربندهای انفجاری و منفجر کردن اماکن مختلف، هر روز خون افراد بی گناه و زنان و کودکان و افراد غیر مسلح بر زمین ریخته می شود

معاویه به دست بُسر بن أرطات شماری از شهرها و روستاهای منطقه استحفاظی امیرمؤمنان علیه السلام را غارت نمود و سی هزار تن از ساکنانشان را که در میانشان زنان و کودکان بی گناه بودند فقط به این دلیل که معتقد به امامت علی بن ابی طالب علیه السلام بودند، و نه معاویة بن ابی سفیان به قتل رساند. وقتی بُسر نزد معاویه بازگشت و ماجرا را بازگفت و اظهار داشت: همه این افراد را فقط به خاطر تو کشتم، معاویه به او پاسخ داد: تو نبودی که آنان را کشتی، بلکه خدا آنان را کشت!(7)

این سخن را یزید نیز از معاویه آموخت. همین طور ابن مرجانه و دیگران نیز این شگرد شیطانی را آموختند و در موارد متعدد به کار بستند. از جمله این که به حضرت زینب کبری سلام الله علیها گفتند: کاری را که خدا با برادرت حسین کرد چگونه دیدی؟ آن حضرت فرمود: جز خوبی و زیبایی ندیدم... (؛یعنی کرده های خدا همه خوب و زیبا بود و خدا او را نکشت، بلکه شما او را به قتل رساندید!)



اسلام اموی در روزگار ما

تا به امروز خط بنی امیه و بنی العباس هم چنان ادامه دارد و مشاهده می کنیم که به وسیله خودروهای بمب گذاری شده و کمربندهای انفجاری و منفجر کردن اماکن مختلف، هر روز خون افراد بی گناه و زنان و کودکان و افراد غیر مسلح بر زمین ریخته می شود.

این اسلام بنی امیه است و صد البته آنچه کفار دارند بهتر از این است.

کافران دست کم وعده عملیات انفجاری و قتل عام افراد بی گناه و شکنجه های جسمی و روحی را ـ که امروز در زندان های کشورهای اسلامی اجرا می شود ـ به مردم نمی دهند.

بنابراین بهترین تبلیغ برای اسلام نشان دادن اقدامات رسول خدا و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین و رفتار آن بزرگواران با مخالف ومؤالف است. سیره والای پیامبر و اهل بیت علیهم السلام اگر به درستی برای جهانیان تصویر شود از تمام داشته های غیر مسلمانان ـ اعم از رفتارهای مدنی، قوانین ضامن حقوق بشر، آزادی های امروز، عدالت اجتماعی، رحمت، انسانیت، اخلاق، شیوه ها و اندیشه های والایی که حتی دل دشمنان را به خود جذب می کند ـ نیز برتر و متعالی تر خواهد بود.

اگر همان طور که دیگران عمل می کنند ما نیز سیره نورانی رسول خدا و مولای متقیان علیهما السلام را از طریق ماهواره ها و اینترنت و ملیاردها مجله و کتاب و ده ها زبان زنده جهان به مردم بشناسانیم، امروز هم مشاهده خواهیم کرد که مردم گروه گروه به دین خدا در می آیند و ده ها ملیون انسان به آیین حیات بخش اسلام خواهند گرایید.

این وظیفه همه ما اعم از زن، مرد، عالم، تاجر، تحصیل کرده، کاسب و از هر طبقه و گروه سنی است که هر یک به فراخور فهم و توانی که خدا روزی مان فرموده، اسلام محمد و علی ـ صلوات الله علیهما وآلهما ـ را به گوش جهانیان برسانیم.

همه شما با اختلاف مراتب مؤمن هستید و اسلام محمد و علی را می شناسید و بدان اعتقاد دارید و مشکلات و رنج سفر زیارت عتبات و مراقد اهل بیت علیهم السلام را به جان خریده اید. چرا؟ فقط به پاس تلاش ها و کوشش های یک تن که امروزه در میان ما نیست و همه شما از نزدیک دیده بودید که نماد صادق و نمایشگر خوبی برای اسلام بود. فقید سعید آیت الله سید محمد رضا شیرازی در زمینه خود و تا جایی که می توانست تجسم بخش و نمایش دهنده خوبی برای اسلام محمدی و علوی بود و رفتارهای ایشان در خط رسول الله و امیرمؤمنان علیهما السلام بود.

چنین کسی شما علما، خطبا، تجار، دانشگاهیان، کسبه و زنان و مردان مؤمن را در یک جا گرد هم آورد و جذب نمود.

اگر چنین نمایش اصیلی از اسلام به آگاهی و نظر یکصد میلیون بت پرست ساکن کره زمین ـ چنان که می گویند ـ یا هفتصد ملیون بودایی ـ چنان که برخی آمارها حاکی است ـ یا ملیون ها یهودی و مسیحی برسد امروزه هم مشاهده خواهیم کرد که مردم گروه گروه به دین خدا در می آیند و همه مردم از ادیان گوناگون، آیین اسلام را در آغوش خواهند گرفت.

شایسته است که نمونه هایی از تاریخ درخشان پیامبر، امیرمؤمنان، دیگر امامان معصوم علیهم السلام و همین طور علمایی که پیرو آن بزرگواران بوده اند از جمله همین فقید سعید را به مردم نشان دهید و به نمایش بگذارید.

این یک مسئولیت همگانی است. هر چند کمی تلاش و تحمل بطلبد آن را انجام دهید تا همگی در پیشگاه رسول الله و اهل بیت علیهم السلام رو سفید باشید.

از خدای متعال برای خود و شما توفیق بیشتر را خواهانم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1) کتاب المزار، ص30 (باب 11 ثواب من زار الحسین علیه السلام راکباً وماشیاً، ح1).

2) سوره نصر، آیه2.

3) ر.ک: السیرة النبویة لابن هشام الحمیری، ج4، ص1001.

4) سوره مائده، آیه82.

5) من لا یحضره الفقیه، ج4، ص351 (باب نوادر المواریث، ح5759).

6) اصول کافی، ج1، ص406 (باب ما یجب من حق الإمام علی الرعیة، ح6).

7) بحار الأنوار، ج34، ص11 (باب 31 سائر ما جری من الفتن من...). نیز بنگرید: شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، ج1، ص340.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.