LOGIN
بیانات
shirazi.ir
مرجع عالي قدر: کسي که با دست يا زبان به ديگران ستم کند مسلمان نيست
کد 1772
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 02 مرداد 1387 - 20 رجب الأصب 1429

 

«کسي که با دست يا زبان به مسلمانان ستم کند مسلمان و مؤمن نيست»

آيت الله العظمي سيد صادق شيرازي روز شنبه 29تير1387 در جمع شماري از زوار سعودي (اعضاي کاروان زيارتي نورالرضا عليه السلام) ضمن بيان مطلب فوق خاطرنشان کردند: در روايت آمده است که امام باقر عليه السلام به سليمان بن خالد گفت: اي سليمان، مي داني مسلمان کيست؟ سليمان گفت: فدايتان شوم شما بهتر مي دانيد. حضرت فرمودند: مسلمان کسي است که مسلمانان از دست و زبان او ايمن باشند.(1)

معظم له افزودند: يکي از اخيار که پدرش نيز از انسان هاي نيک بود گفت: پس از وفات پدرم منتظر بودم تا او را در عالم رؤيا ببينم ولي اين انتظار من به درازا کشيد و او را در خواب نديدم. بدين منظور تلاش فراواني کردم و آياتي از قرآن را که براي ديدن مطلبي در خواب توصيه شده و نيز دعاهايي که به اين منظور از اهل بيت عليهم السلام وارد شده است بارها و بارها خواندم ولي نتيجه اي نگرفتم. اين کار را شش ماه ادامه دادم و مأيوس شدم. يک سال که از وفات پدرم گذشت يک شب بدون آن که چيزي بخوانم پدرم را در خواب ديدم. به او گفتم: تلاش زيادي کردم تا تو را در خواب ببينم ولي موفق نشدم. پدرم گفت: من هم پس از مرگ از خداي متعال خواستم به خواب تو بيايم ولي رخصت اين کار به من داده نشد. وقتي حال او را جويا شدم گفت: الحمدلله همه چيز اين جا خوب است جز يک مسئله که خواهش مي کنم مرا از آن نجات دهي. گفت: در دنيا هميشه با يکي از اطرافيان شوخي مي کردم و کلمه اي به او مي گفتم که فحش و توهين نبود اما آن شخص از آن سخن بسيار مي رنجيد. در اين جهان به کيفر آن کار به تعداد دفعاتي که آن سخن را به آن شخص گفته ام هر روز عقربي نزد من مي آيد و زبان مرا نيش مي زند! به من گفته اند: اين جزاي آزار رساندن تو به فلاني است و هم چنان در اين حالت خواهي ماند مگر اين که او از تو راضي شود. از تو خواهش مي کنم نزد آن شخص ـ که اسم او را به من گفت ـ بروي و از او براي من حلاليت بطلبي.

آن شخص مي گفت: همين طور که پدرم مشغول سخن گفتن بود يک لحظه ديدم به يک نقطه زل زده و رنگش پريده است. وقتي به آن سمت نگاه کردم ديدم عقرب بزرگي به اندازه استر به سمت او که از ترس بدنش به لرزه افتاده پيش مي رود. هر قدر تلاش کردم آن عقرب را از پدرم دور کنم موفق نشدم. آن عقرب همان طور جلو آمد و وقتي نزد پدرم رسيد، او بي اختيار زبانش را بيرون آورد، آن عقرب زبان او را نيش زد وبازگشت. وقتي از خواب بيدار شدم مات و مبهوت مانده بودم که آيا آنچه در خواب ديدم درست بود يا خير؟

فرداي آن روز نزد آن شخص رفتم و ماجرا را باز گفتم. او گفت: همين طور است. خدا پدرت را بيامرزد او با اين کلمه با من مزاح مي کرد و مي دانست نسبت به آن حساسم و از شنيدن آن رنجيده خاطر مي شوم.

در دنيا هميشه با يکي از اطرافيان شوخي مي کردم و کلمه اي به او مي گفتم که فحش و توهين نبود اما آن شخص از آن سخن بسيار مي رنجيد. در اين جهان به کيفر آن کار به تعداد دفعاتي که آن سخن را به آن شخص گفته ام هر روز عقربي نزد من مي آيد و زبان مرا نيش مي زند!

از او خواستم پدرم را حلال کند تا از آن عذاب رها شود و او نيز چنين کرد و برايش طلب آمرزش نمود.

آن شخص مي گفت: همان شب پدرم را در خواب ديدم و بابت اين کارم از من بسيار تشکر کرد.

آيت الله العظمي شيرازي در ادامه يادآور شدند: کسي که پنجاه سال شراب نوشيده و اکنون به درگاه خدا توبه کرده است خداي متعال توبه او را مي پذيرد ولي کسي که به يکي از مردم ستمي روا داشته، حتي اگر آن ظلم کوچک باشد، خداي متعال سوگند ياد کرده است که او را نبخشد تا هنگامي که مظلوم از سر تقصيرات او بگذرد. اين درست است که يک زخم زبان فقط چند ثانيه طول مي کشد ولي عدل خداي متعال اقتضا مي کند که از مظلوم دفاع کند هر چند آن ظلم اندک باشد.

معظم له در پايان به زائران آستان مقدس حضرت علي بن موسي الرضا و حضرت فاطمه معصومه عليهم السلام سفارش کردند: در اين سفر معنوي تصميم بگيريد هيچ گاه از دست و زبان شما به کسي ستم نرسد و از خداي متعال و اهل بيت عليهم السلام در اين راه توفيق و ياري بطلبيد.

گفتني است در اين ديدار حجت الاسلام والمسلمين سيد حسين شيرازي نيز درباره اهميت اميدواري به رحمت خدا و ابعاد منفي نا اميد شدن از رحمت الهي بياناتي ايراد داشت.

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

1) کافي، ج2، ص145، باب المؤمن وعلاماته و...، حديث 12.