LOGIN
خبر
shirazi.ir
ششمين روز سوگواري حضرت سيدالشهدا عليه السلام در بيت مرجع عالي قدر
کد 2199
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 03 دی 1388 - 7 محرّم الحرام 1431

 
صبح و عصر روز چهارشنبه ششم ماه محرم الحرام 1431ق. مصادف با 2/9/1388 مراسم سوگواري حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام در بيت مرجع عالي قدر حضرت آيت الله العظمي حاج سيد صادق حسيني شيرازي مدظله العالي و با حضور جمعي از دوستداران خاندان رسالت برگزار شد. سخنرانان مجلس عبارت بودند از حجج اسلام، آقايان: سيد باقر طبسي، سيد ابوالفضل يثربي و شيخ عبدالکريم شرعي.

در بيانات گويندگان اين مراسم آمده است: نهضت امام حسين عليه السلام در مسير و ادامه راه پيامبران، راه جدّ گرامي ايشان حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه وآله و راه پدر ارجمندشان حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بود.

اميرالمؤمنين عليه السلام در يکي از خطبه هاي خود فرمودند: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَکُنِ الَّذِي کَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ، وَلا الْتِمَاسَ شَيْ‌ءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ، وَلَکِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِکَ، وَنُظْهِرَ الإصْلاحَ فِي بِلادِکَ، فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِکَ، وَتُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِکَ؛(1) بارخدايا، خود مي داني که آنچه انجام مي دهيم براي رسيدن به قدرت و به دست آوردن چيزي از آرايه هاي دنيا نيست، بلکه برآنيم تا نشانه هاي [از ميان برداشته شده] دين تو را باز گردانيم و بلادت را به اصلاح و صلاح آوريم تا بندگان ستمديده ات در امان باشند و حدود وانهاده شده اقامه شود».

نهضت حضرت سيدالشهدا عليه السلام نيز همين ماهيت را داشت و از ويژگي هاي نهضت رسولان الهي برخوردار بود. گفتني است که نهضت و جنگ هاي دفاعي آنان، به ويژه جنگ هاي دفاعي که رسول خدا صلي الله عليه وآله آن را رهبري مي کردند، با ديگر جنگ ها و نهضت ها سه تفاوت داشت:

1. هدف؛

پيامبران از تن دادن به جنگ هاي دفاعي، نجات مردم از ستم و گمراهي و هدايت آنان به سوي بندگي خداي يگانه را دنبال مي کردند، در حالي که ديگران با جنگ افروزي در پي استيلاي بر ثروت ها و گسترش دامنه حکومت خود بودند.

2. وسيله؛

زماني که مردم با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت کردند به حضرتش خبر رسيد که معاويه از بيعت با ايشان خودداري کرده، گفته است: اگر [علي] مرا به ولايت شام و در مسئوليت هايي که دارم ابقا کند، با او [علي عليه السلام] بيعت خواهم کرد.

مغيره نزد اميرالمؤمنين عليه السلام رفت و به حضرتش گفت: يا اميرالمؤمنين، معاويه را از ديرباز شناخته اي و کسي که پيش از تو بود (عثمان) او را به ولايت شام گمارد. لذا او را در مقامش ابقا کن تا کارها نظام گيرد و امور سامان يابد، سپس اگر خواستي او را عزل نما.

اميرالمؤمنين عليه السلام به او فرمودند: آيا تضمين مي کني که فاصله ميان ابقاي او در مقامش و عزل او زنده بمانم؟

مغيره گفت: نه.

امام عليه السلام فرمودند: خداي ـ عزوجل ـ درباره گماردن او بر دو تن از مسلمانان [حتي] براي يک شب ديجور بازخواستم نخواهد کرد [، چراکه براي يک شب نيز او را ابقا نخواهم کرد] و«[هرگز] گمراهان را به عنوان بازوي ياري گر برنخواهم گزيد»(2).

اما کسي را نزد او فرستاده، او را به آنچه از حق در دست من است، فراخواهم خواند، پس اگر پذيرفت، همانند يکي از مسلمانان خواهد بود، به سان آن برخوردار است و همچون ايشان مسئول و مکلف و اگر سر برتافت، دادخواهي از او را نزد خدا مي برم»(3).

بنابراين، اميرالمؤمنين عليه السلام نخواستند نيرنگ و غدر را وسيله اي براي پيشبرد نهضت اصلاح گرانه تحت رهبري خود قرار دهد. همين روش را در رفتار مسلم بن عقيل عليه السلام مي بينيم. هنگامي که «شريک» دليل خودداري حضرت مسلم عليه السلام از کشتن عبيدالله بن زياد را در خانه «هاني» در کوفه از او جويا شد، مسلم عليه السلام فرمود: «حديث حدثنيه الناس عن النبي صلّي الله عليه وآله: أن الإيمان قيد الفتک فلا يفتک مؤمن؛(4) مردم حديثي از پيامبر صلي الله عليه وآله برايم نقل کرده اند که ايشان فرمودند: ايمان، مانع ترور است و مؤمن ترور نمي کند».

در مقابل چنين خويشتنداري که از خاندان عصمت و طهارت سراغ داريم، اما غالبِ راهبران انقلاب ها و سران کودتاها و جنگ ها براي رسيدن به اهداف خود، از هيچ نيرنگ و خيانتي فروگذار نمي کنند.

3. نتيجه؛

زماني که گروه يا جرياني به اهداف خود که در جنگ ها آن را دنبال مي کنند، نايل نمي شوند، اعتراف مي کنند که «جنگ را باخته اند» اما پيامبران و اولياي الهي به نتيجه توجه نمي کنند، بلکه خودِ انجام وظيفه و تکليف الهي را پيروزي و موفقيت مي دانند.

در روايات آمده است که در راه کربلا، فرزدقِ شاعر با امام حسين عليه السلام مواجه شد. امام عليه السلام به او فرمودند: «از مردمي که پشت سر گذاشته اي (از نزد آنان آمده اي) آگاهم کن.

فرزدق گفت: از فردي آگاه پرسيده اي. [بدان که] دل هاي مردم با شما، اما شمشيرهاي شان بر ضد شماست و قضا[ي الهي] از آسمان فرود مي آيد و خدا آنچه خواهد انجام مي دهد.

امام حسين عليه السلام فرمودند: راست گفتي! امور در دست خداست و پروردگار ما هر روز در شأني است (هر زمان و آني کاري را تبدير و مقرر مي فرمايد). حال اگر قضاي در رسيده چنان باشد که مي پسنديم، خداي را بر نعمت هايش مي ستاييم که از همو بر اداي شکر، ياري خواسته مي شود و اگر قضا[ي الهي] چنان بود که مانع رسيدن به اميد بود، آن که نيتش حق و پرهيزگاري و پرواي الهي نهانش باشد، [از رحمت الهي] دور نخواهد بود»(5).

 

 

 

 

 

 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 
1) نهج البلاغه، خطبه131.

2) سوره کهف، آيه51: و ما کنت متخذ المضلين عضداً.

3) امالي طوسي، ص87، ح42.

4) بحارالانوار، ج44، ص343.

5) ارشاد مفيد، ج2، ص66.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.