LOGIN
خبر
shirazi.ir
"در محضر مرجعيت"
سلسله جلسات علمي مرجع عاليقدر در ماه مبارک رمضان (جلسه هجدهم)
کد 2941
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 26 مرداد 1391 - 27 رمضان العظيم 1433
 
در جلسه هجدهم از جلسات علمي مرجع عاليقدر در شب هاي ماه مبارک رمضان که عده اي از اهل علم و فضلا به محضر مبارک بزرگ مرجع جهان تشيع حضرت آيت الله العظمي حاج سيد صادق حسيني شيرازي مدظله العالي نائل شده بودند مباحث مختلف فقهي در محضر مرجعيت مورد بحث و تبادل نظر انجاميد که به شرح ذيل مي باشد.
 
در ابتداي جلسه يکي از آقايان علماي حاضر اين سؤال را به محضر آيت الله العظمي شيرازي دام ظله مطرح نموده و گفتند: افرادي که تنگي نفس دارند و اسپري استفاده مي کنند با توجه به اينکه درصدي از اين آب است آيا مبطل روزه نيست؟
 
آيت الله العظمي شيرازي دام ظله در جواب فرمودند: ملاک يکي از اين دو چيز است: 1. اکل و شرب 2. دخل الغبار أنفه و حلقه که در روايت است. و اسپري تنگي نفس هيچ يک از اين دو نيست، و طرف ريه هم داخل مي شود نه به طرف معده و آنچه به طور قطع و مسلّم مبطل روزه بوده چيزي است که طرف معده مي رود.
 
سپس سؤال ديگري به محضر ايشان مطرح شد: که اگر يقين باشد شخصي خمس نمي دهد حال اگر آن شخص او را به ميهماني دعوت کرد جايز است برود و از غذاي او استفاده کند؟
 
ايشان در جواب فرمودند: در اين مسأله دوتا يقين لازم هست: 1. يقين به اينکه آن شخص اهل خمس نيست و 2. يقين به اينکه در اين غذاي تقديم شده خمس تعلق گرفته است، بنابراين اگر يقين دارد در خصوص اين غذايي که تقديم و جلوي او قرار داده شده هم خمس تعلق گرفته، آن وقت است که بايد براي تصرف در آن از حاکم شرع اذن بگيرد و بعد خمس آن را بدهد. اما اگر يقين ندارد که اهل خمس نيست يا يقين ندارد که در خصوص اين غذا خمس بوده زيرا چه بسا اين غذا را نسيه گرفته و يا از پولي که قرض کرده بوده خريده باشد و در نسيه و قرض، خمس نيست، در اين صورت جايز است. چرا که: «کل ما فيه حلال و حرام فهو لک حلال».
 
برخي از حاضرين در اين زمينه به عنوان اشکال گفتند: شبهه در اينجا شبهه ي محصوره است و علم اجمالي هست که بالنتيجه برخي از اينها خمس در آن است پس بايد اجتناب کند.
 
معظم له در ردّ اشکال فرمودند: علم اجمالي حاصل از شبهه محصوره در صورتي منجِّز است که همه ي اطرافش محلِّ ابتلاء باشد نه بعضي از اطراف، وما نحن فيه همه اطراف شبهه محل ابتلاء او نيست.
 
آنگاه سؤال شد: نسبت به زني که باردار است و دکتر او را نهي کرده که روزه بگيرد تکليفش چيست؟
 
ايشان در جواب فرمودند: اين مسأله در عروه مطرح شده که ملاک در ضرر و احتمال ضرر، آيا تشخيص پزشک است يا تشخيص خود فرد؟ در عروه مي فرمايد: تشخيص خودِ فرد ملاک است و همين نيز به نظر مي رسد، لذا اگر خودش تشخيص مي دهد روزه برايش ضرر ندارد هرچند پزشک بگويد روزه نگيرد بايد بگيرد و بالعکس اگر خودش تشخيص مي دهد برايش ضرر دارد اما پزشک مي گويد مي تواني روزه بگيري و ضرر ندارد در اين صورت نيز تشخيص خودش حجّت است، بله در جايي که خودش نداند که ضرر دارد يا نه و نمي تواند تشخيص دهد، آنگاه مي تواند به قول پزشک اعتماد کند در صورتي که پزشک ثقه و مورد اطمينان و اعتماد باشد.
 
سپس يکي از علماي حاضر، اين سؤال را مطرح نموده و گفتند: اگر پدري باغي را به پسرش هبه کند، آيا بعد از هبه نمودن، پدر مي تواند آن باغ را از فرزند خود مسترد کند؟
 
معظم له در جواب فرمودند: اگر باغ را هبه کرده ولي به قبض فرزند نداده ـ و قبض کل شيء بحسبه ـ استرداد آن مشکلي ندارد، ولي اگر به قبض فرزند داده باشد ديگر حق ندارد آن را مسترد کند ـ زيرا هبه به ارحام در صورت قبض دادن لازم بوده و غير جايز است.
 
آنگاه يکي از آقايان علما اين سؤال را پرسيده و گفتند: بنابراين روايتي که مي فرمايد: اگر پدر و مادر به تو گفتند: از اموالت و حتي از زن و فرزندت خارج شو، انجام بده و خارج شو، معنايش چيست؟
 
معظم له در جواب فرمودند: امثال اين روايت يا روايت «أنت ومالک لأبيک» طبق فرمايش امام صادق عليه السلام که از حضرتش درباره آن سؤال شد حضرت فرمودند: اين روايت از روايات اخلاقي است، يا اينکه بگوييم قضيه ي خارجيه بوده است، نه اينکه يک حکم کلّي و قضيه ي حقيقيه باشد. و آقايان فقهاء هم به فرمايش امام صادق عليه السلام عمل نموده و يا حمل بر قضيه ي خارجيه نموده و طبق اين روايات فتوا ندادند چرا که اگر طبق اين روايات عمل شود و فتوي بدهند بايد دهها روايات معتبره ي ديگر را کنار بگذارند در حالي که کنار گذاشتن آنها صحيح نيست.
 
سپس سؤال ديگري مطرح شد که: آيا در مسافت شرعي بناء بر دقت است يا مسامحه ي عرفي؟
 
ايشان در جواب فرمودند: آقايان فقهاء بنا را بر دقت مي گذارند چنانچه در جاهاي ديگر هم مانند بحث کُر، بنايشان بر دقّت است و مسامحات عرفيه را معتبر نمي دانند، اين مطلب را هم چنان شيخ و قبلي ها و بعدي هاي ايشان نيز اشاره نموده و فرمودند: که عرف مَرجع است در مفاهيم و نه در مصاديق.
 
آنگاه سؤال شد: آيا مسافر براي اينکه در ماه رمضان روزه نشود و افطار کند بايد قصد مسافت شرعي هم داشته باشد؟
معظم له در جواب فرمودند: بله هم بايد به مقدار مسافت شرعي برود و هم از اول قصد مسافت شرعي داشته باشد، اما اگر از اول قصد رفتن به مقدار مسافت شرعي را نداشت ولي اتفاقاً به راه خود ادامه داده و کم کم رفت و رفت تا مقدار مسافت شرعي شد. در اين صورت اين شخص مسافر نيست و نمازش تمام بوده و روزه بايد بگيرد.
 
سپس سؤال شد: اگر شخصي در حال خواندن آيه سجده ي واجب بوده و در همان حال از شخص ديگري آيه سجده ي واجب را مي شنود آيا بايد دو سجده کند؟
 
ايشان در جواب فرمودند: اين مسأله را عروه مطرح نموده و ايشان و بعضي از آقايان فقهاء معلّقين بر عروه فرموده اند: بايد دو سجده کند اما به نظر مي رسد در هم تداخُل مي کنند و يک سجده کافيست. بله اگر شک کرديم اصل عدم تداخُل است.
 
آنگاه سؤال شد: اينکه نسبت داده مي شود به اميرمؤمنان حضرت علي عليه صلوات الله که در هر شب هزار رکعت نماز مي خواندند چگونه بوده است و آيا ممکن است؟
 
معظم له در جواب فرمودند: اگر چند چيز را با هم ملاحظه کنيم تعجب از اين موضوع و استغراب از آن رفع مي شود: 1. بعضي هستند زبانشان سريع است، چه بسا حضرت سريع مي خواندند در عين حالي که تلفّظ فصيح و صحيح داشتند. 2. حضرت غذا کم مي خوردند و کم غذايي سبک بالي را به همراه دارد، زيرا پرخوري سنگيني آورده و مانع مي شود انسان راحت عبادت کند. 3. در نماز مستحب مي توان به حمد و اقل اذکار اکتفا نمود و شايد حضرت به حمد و اقل اذکار بسنده مي نمودند.
 
آنگاه ايشان افزودند: بالنتيجه اين موضوع امکان دارد و محال نيست، يعني خود ما هم اگر بخواهيم انجام دهيم ممکن است همچنانکه گفته مي شود بعضي به آن ملتزم بوده و انجام مي دادند. البته معلوم باشد که نسبت به ما اهم اين است که کيفيت نماز را توجه کنيم و نه تعداد رکعات را، چرا که معصومين مشکل بي توجّهي در نماز را نداشتند. ولي ما چه بسا اگر بخواهيم هزار رکعت بخوانيم همش فکرمان در اين باشد که هزار رکعت چه وقت تمام شود ولذا ممکن است آن توجه را نداشته باشيم و حال آنکه در روايت است آن مقداري از نماز قبول مي شود که با اقبال و توجه بوده باشد و بالنتيجه در مستحبّات هم گاهي تزاحم پيش مي آيد که انسان بايد ببيند أهم کدام است.
 
سپس از ايشان سؤال شد که: آيا در شب قدر، مشغول شدن به عبادت، دعا و ذکر افضل است يا مشغول شدن به مذاکره ي علمي؟
 
ايشان در جواب فرمودند: نماز، دعا، ذکر، قرآن و زيارت، اينها بما هي به آن مقداري که مقدمه ي تزکيه نفس و حصول تقوي بوده، واجب عيني است «بالوجوب العقلي» لذا بر مذاکره ي علم مقدّم است. اما بيش از اين مقداري که وجوب دارد، اين بحث پيش مي آيد که آيا عبادت افضل است يا مذاکره ي علمي؟ ـ البته مذاکره ي علمي که واجب نباشد بلکه مستحب باشد ـ مقتضاي ادلّه ي متواتره اين است که مذاکره ي علمي افضل است همچنانکه اعاظمي از آقايان فقهاء همين را نيز فرمودند.
 
آنگاه سؤال شد که: اگر شخصي عمل عبادي خود مثل: نماز، زيارت، دعا، قرآن و مانند آن را هديه به معصومين کند آيا موجب ترفيع درجه ي آنان مي شود و نفعي براي آنان دارد؟
 
معظم له در جواب ابتدا يک مثال ذکر نموده و فرمودند: اگر شخصي يک باغ دارد که يک ميليون گل و آن هم انواع و اقسام گلها در آن هست. حال اگر شخصي آمد و يک گل به اين صاحب باغ هديه داد، هرچند اين يک گل در کنار آن يک ميليون گل به چشم نمي آيد اما بالنتيجه مي شود يک ميليون و يک گل.
 
سپس ايشان در ادامه سخنان خود افزودند: معصومين عليهم السلام همان صاحبان باغ هاي پر از گل و لاله هستند و نيازي به گل يعني احتياجي به اعمال عبادي و صالحِ ما که همانند يک گل است ـ در صورت قبولي آن ـ ندارند اما چه اشکال دارد که ثواب اين اعمال نيک را به آنان هديه کنيم از باب تشکر از آنان که ما را به اين کارهاي نيک راهنما بودند و نيز رفع درجات آنان شود از باب «من سَنَّ سُنة حسنة» و از باب «الدالّ علي الخير کفاعله». و ترفيع درجه هم مرحمت و کرم خداست و درست مانند صلوات که طلب است از خدا و موجب مي شود که خداي متعال درجاتشان را بالا ببرد.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.