LOGIN
بیانات
shirazi.ir
ديدار طلاب و فضلاي حوزه علميه نجف اشرف با حضرت آيت الله العظمي شيرازي
کد 2996
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 29 مهر 1391 - 4 ذوالحجّة الحرام 1433
 
جمعي از استادان و طلاب مدرسه ي علوم ديني دار الحکمه نجف اشرف در روز شنبه 26 ذي القعدة الحرام (22/7/1391) با مرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمي حاج سيد صادق حسيني شيرازي مدظله العالي در شهر مقدس قم ديدار کردند و مورد استقبال معظم له قرار گرفتند.

مرجع عاليقدر در جمع طلاب و فضلاي حوزه علميه نجف ضمن تاکيد بر شکرگذاري نعمت تعليم و تعلم در مکتب اهل بيت عليهم السلام و الگو گرفتن از بزرگان دين فرمودند: علماي سابق به چند سبب به چنان موفقيتي دست يافتند که جاودانه شدند که تلاش و زهد ورزي از آن جمله بوده است و غالباً بدون اين دو ويژگي موفقيت بزرگ براي احدي حاصل نمي شود.

معظم له افزودند: به همين مناسبت با يک واسطه داستاني از يکي از عالمان توفيق يافته که در نجف اشرف تحصيل کرده بود و خود او را ديده ام برايتان نقل مي کنم. اين داستان که چگونگي هجرت او به نجف و توفيقش در کسب علوم اهل بيت عليهم السلام را روايت مي کند به حدود يک قرن قبل باز مي گردد.

ماجرا از اين قرار بود که او در روستا به دنيا آمد و در عنفوان جواني راهي نجف اشرف شد. چون وضعيت مالي مناسبي نداشت پس از پيمودن صدها کيلومتر با پاي پياده، آن هم در فصل تابستان خود را به نجف اشرف رسانيد. در آن زمان حتي در تابستان و شدت گرماي نجف اشرف حوزه تعطيل نمي شد و کار تدريس ادامه داشت و استاداني که از بيماري رنج مي بردند نيز براي تدريس و نماز جماعت شرکت مي کردند.

او نقل مي کرد: وارد نجف اشرف شدم و هيچ کس را در آن جا نمي شناختم، لذا شب ها را در صحن مطهر اميرالمؤمنين عليه السلام به صبح مي رساندم و در غير اوقات درسي براي استراحت و خواب به وادي السلام مي رفتم و به سايه گوري يا مقامي پناه مي بردم و عصرها نيز در جلسات درس حاضر مي شدم.

پيش از رفتن به درس به صحن اميرالمؤمنين عليه السلام مي رفتم تا با نوشيدن آب، خود را سيراب کنم. غذايم نيز از پس مانده ي غذاي مردم تأمين مي شد. از آن جا که کتاب نداشتم با رضايت يکي از طلاب در خواندن متن درسي شريک کتاب او مي شدم. روزگاري را به همين حالت سپري کردم و هيچ کس مرا نمي شناخت و من نيز کسي را نمي شناختم. در يکي از روزها پس از درس و نماز ظهر و عصر براي خوابيدن به وادي السلام رفتم و چون از خواب بيدار شدم تشنگي بر من چيره شده بود. از اين رو در جستجوي آب بر آمدم که در نتيجه آبي با بوي نامطبوع يافتم که جريان داشت. خود را از آن سيراب کردم، سپس درصدد برآمدم که منشأ آب را شناسايي کنم و پس از تفحص دريافتم که آب از غسالخانه سرچشمه مي گيرد. سخت دردمند و پريشان حال شدم و به حرم اميرالمؤمنين عليه السلام رفتم و مقابل ضريح ايستادم و خطاب به حضرت گفتم: مولاي من يا اميرالمؤمنين، خوشحال و سرفراز به اين جا آمدم تا در جوار شما به تحصيل علوم ديني بپردازم و خداي را عبادت کنم، ولي اکنون چنين وضعيتي دارم. از حضرتت مي خواهم لطف کرده، مرا از اين وضعيت رقت بار برهاني.

آن عالم مي گفت: روز بعد در حالي که در جلسه ي درس نشسته بودم طلبه اي نزد من آمد و جوياي نامم شد و چون پاسخ دادم گفت: فلان مرجع (که از مراجع بزرگ عصر خود بود) تو را مي خواهد.

شگفت زده پرسيدم: مرا مي خواهد؟

گفت: آري.

شادمان نزد وي رفته، سلام کرده، دستانش را بوسيدم. به من گفت: تو فلان کس هستي؟ پاسخ من مثبت بود و در پاسخ اين که: چه مي خواني؟ گفتم: حاشيه ملا عبدالله. او برخواست و به کتابخانه ي خود رفته و با کتابي بازگشت و به من گفت: اين کتاب، حاشيه ي ملا عبدالله است که در جواني آن را خوانده ام و حاشيه هايي بر آن زده ام. آن را بگير و بخوان.

آن گاه پرسيد: کجا مي خوابي و استراحت مي کني؟

گفتم: شب ها در صحن امام عليه السلام مي خوابم و روزها در وادي السلام. آن مرجع يکي از اطرافيان خود را خواست و به او گفت: در يکي از مدارس جايي برايش پيدا کن و شهريه اي مرتب براي او مقرر کن. آن عالم مي گفت: از آن پس اوضاع دگرگون شد، بدين معنا که شرايطي مانند شرايط ديگر طلاب پيدا کردم.

حضرت آيت الله العظمي شيرازي مدظله العالي در ادامه فرمودند: با چنين تحمل و بهايي در راه تحصيل، انسان موفق خواهد شد و اين عالم از همين رهگذر در شمار علماي موفق قرار گرفت. وانگهي چنان که امام صادق عليه السلام فرمودند: «العلم نور يقذفه الله في قلب من يشاء؛ علم نوري است که خدا در دل هر که خواهد قرارش مي دهد».

مرجع عاليقدر در اين معنا تأکيد کردند: اميرالمؤمنين عليه السلام فرموده اند: «ليس منّا من لم يحاسب نفسه کل يوم، فإن عمل خيراً حمد الله واستزاده، وإن عمل سوءاً استغفر الله؛ آن که هر روز به حسابرسي نفس خود نپردازد از ما نيست، پس اگر کاري نيک کرده باشد، خداي را سپاس گويد و بر آن بيفزايد و اگر کاري بد کرده باشد به درگاه الهي استغفار برد».

به جاست که هرکس همه روزه هرچند براي چندين دقيقه، به کار خويش رسيدگي کند تا مبادا مخاطب عبارت معصوم عليه السلام که «از ما نيست» قرار گيرد. به راستي چه کسي مي خواهد مشمول اين کلمه ي بزرگ و فاجعه بار باشد؟

معظم له يادآوري کردند: شيخ انصاري با تلاش و زهد ورزي به چنان مقام و موفقيتي نايل آمد. علامه بحرالعلوم، شيخ مفيد و علامه حلي با همين دو ويژگي از ميان هزاران طلبه درخشيدند و به چنان مقامي دست يافتند.

بنابراين هرکس بايد خود را در عمل به واجبات و مسئوليت هاي شرعي بفرسايد و در عمل به مستحبات آن مقدار مقيد باشد که با واجبات تزاحم نداشته باشد.

اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايند: «لا قربة للنوافل إذا أضرّت بالفرائض؛ مستحباتي که به واجبات لطمه بزند، مايه ي قربت نخواهد بود».

مرجع عاليقدر همچنين فرمودند: برخي از استادان، ما را به اين امر سفارش مي کردند که: درس را مقدم بداريد و آن را بهانه اي براي ترک ديگر امور قرار دهيد، نه که کار را بهانه ي ترک درس کنيد، مانند گردش و تفريح و جز آن.

آيت الله العظمي شيرازي مدظله العالي در پايان خطاب به حاضران فرمودند: شما در نجف اشرف و در جوار سرورمان اميرالمؤمنين عليه السلام قرار داريد و اين، فرصتي است گرانسنگ که خداي متعال به شما ارزاني داشته است، لذا بايد آن را غنيمت بشماريد، هرچه بيشتر از آن استفاده و ديگران را به تحصيل علوم ديني تشويق کنيد. همچنين از تلاش و زهد ورزي در چارچوب صحيح آن و دور از افراط و تفريط، بلکه بر پايه ي ميانه روي غافل نشويد.

از خداي متعال موفقيت روزافزون شما را در تحصيل علوم ديني مسئلت دارم و اميد که در کنار تربت پاک اميرالمؤمنين عليه السلام ما را از دعا فراموش نکنيد. وصلي الله علي محمد وآله الطاهرين