نوزدهمین نشست علمی مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در شب های ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ با حضور جمعی از شخصیت های علمی، نمایندگان مراجع عظام تقلید، فعالان دینی و فرهنگی و طلاب علوم دینی، در شامگاه روز شنبه بیست و چهارم رمضان العظیم ۱۴۴۴ در بیت مرجعیت شهر مقدس قم برگزار شد.
مشروح مباحث مطرح شده در این نشست به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
س: آیا صحیح است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله برای نماز صبح خواب ماندند و نماز ایشان قضا شد؟
ج: روایتی که اشاره به خواب ماندن رسول خدا صلی الله علیه وآله در روایات فریقین دارد، نزد فقها که اهل خبرۀ حدیث هستند، معتبر نیست و مثل این روایت مخالف روایات متواتر است و تکافؤ با آن روایات ندارد. همچنین از ادلۀ فراوان استفاده می شود همانگونه که علامه مجلسی فرموده است: «أن المعصوم لا يسهو» (مرآة العقول ج13 ص138).
س: حدیث ردّ الشمس چگونه با مقام امیرمؤمنان علیه السلام سازگار است؟
ج: حدیث ردّ الشمس که متواتر نقل شده است، مخالف قاعده نیست و منافاتی با عصمت و جایگاه والای امیرمؤمنان علیه السلام ندارد. برخی بیان کرده اند که امیرمؤمنان علیه السلام به جهت امر اهمّی که در حدیث بیان شده نماز را از وقت فضیلت آن تأخیر انداختند و خدای متعال به جهت جایگاه والای آن حضرت علیه السلام خورشید را برگرداند ولی به این تأویل هم نیازی نیست، بلکه حتّی اگر وقت نماز گذشته باشد، از آنجا که ادلّۀ متواتر بر علم امام علیه السلام دلالت دارد، آن حضرت می دانستند که خورشید برای ایشان بر می گردد. پس نمازشان قضا نمی شود. به این جهت وقت نماز برای ایشان وسعت داشته و نمازشان قضا نشده که منافاتی با مقام والای امیرمؤمنان علیه السلام داشته باشد.
امیرمؤمنان علیه السلام می فرمودند: «ولولا آية في كتاب الله تعالى لاخبرتكم بما يكون إلى يوم القيامة» (بحار الانوار ج40 ص144 ح51).
و اینکه گفته می شود ردّ الشمس سبب می شود نظم کیهانی به هم بخورد، بعد از آنکه کبرای معجزه را پذیرفتیم و ردّ الشمس نیز که با احادیث متواتر ثابت شده از صغریات آن است، پس همچون انشقاق قمر و دیگر معجزات که به دستان انبیا و اوصیا علیهم السلام صورت پذیرفته خدشه ای بر آن نیست.
س: باتوجّه به مطلبی که در حدیث ردّ الشمس فرمودید، اگر نماز شخصی در منطقۀ خودش قضا شد و خود را به منطقه ای رساند که هنوز غروب آفتاب نشده، آیا نمازش را اداءً می خواند؟
ج: مورد تسالم همۀ فقهاست که اطلاقات در همۀ موارد، منصرف به مصادیق متعارف است، این فرد نادر است و اطلاقات شامل او نمی شود و اگر علم به این کار نداشته، تجرّی نموده و در صورت تدارک آن در منطقۀ دیگر، دلیلی هم بر حرمت فعل او نیست.
مثل اینکه شخصی در منطقۀ خودش نمازش قضا شد و می داند که با هواپیما می خواهد سفر کند و هواپیما آنقدر از زمین فاصله می گیرد که هنوز آنجا غروب نشده است اگر در نماز در هواپیما ایرادی نباشد، اگر نمازش را خواند، نماز او قضا نیست.
البته در مورد ماه رمضان دلیل خاص داریم که شخص اگر پیش از ظهر قصد سفر داشته قبل از مسافرت حقّ انجام مفطرات را ندارد. پس اگر چیزی خورد و به منطقه ای سفر کرد که هنوز طلوع فجر نشده، مرتکب حرام شده است، برخلاف فرض قبل.
به عنوان قاعدۀ کلّی در تمام موارد، اطلاقات منصرف به مصادیق متعارف است، مگر آنکه دلیل خاص، اجماع، تسالم یا ارتکازی برخلاف آن باشد، همچون خوردن یک دهم یک دانۀ گندم که اکل متعارف محسوب نمی شود، با این وجود فقها، من جمله صاحب عروه در ضمن مفطرات روزه فرموده اند: «الأكل والشرب، من غير فرق في المأكول والمشروب بين المعتاد كالخبز والماء ونحوهما وغيره كالتراب والحصى وعصارة الأشجار ونحوها ، ولا بين الكثير والقليل كعُشر حبة الحنطة أو عشر قطرة من الماء أو غيرها من المائعات...» (العروة الوثقی مع تعلیقاتٍ علیها ج3 ص16).
مرحوم شیخ عبد الله مامقانی در کتاب فقهی خود اشاره فرموده، که برخی از فقهای معاصر ایشان که نام آن ها را در حاشیۀ کتاب ذکر نموده، گفته اند اگر شخصی از طریق بینی در حال روزه آب بیاشامد، روزه اش صحیح است، چون این شرب متعارف نیست و مفطر نیست. البته پاسخ ایشان این است که این چنین آشامیدنی اگرچه غیر متعارف است ولی متسالم علیه است که هر نوع شرب و اکلی اگرچه غیر متعارف باشد، مفطر صوم است.
مرحوم مامقانی نیز بر سخن معاصر خود تعلیقه ای می زنند که «من مثل هذا الفتوى تمنع السماء قطرها والأرض بركاتها» (اشاره به روایتی دارند که در الکافي ج5 ص291 ح6 نقل شده، امام صادق علیه السلام نسبت به یکی از فتاوای ابوحنیفه فرمودند: «فِي مِثْلِ هَذَا الْقَضَاءِ وَ شِبْهِهِ تَحْبِسُ السَّمَاءُ مَاءَهَا وَ تَمْنَعُ الْأَرْضُ بَرَكَتَهَا»).
در موارد متعدّد، همچون حدّ ترخّص، رؤیت هلال، اشبار در کُرّ، بزرگ یا کوچک بودن صورت یا ابهام و وسطی که در روایت می فرماید: «ما دارت عليه الوسطى والإبهام» (وسائل الشیعة ج1 ص403 ح1048)، فقها انصراف اطلاقات به مصادیق متعارف را بیان کرده اند.
بنابر این فرموده اند اگر شخصی به جهت تیزبینی بالای چشم فقط خودش ماه را رؤیت کرد و دیگری قادر به رؤیت هلال نبود، نه تنها این رؤیت برای دیگران معتبر نیست، بلکه برای خودش نیز معتبر نیست، بلکه در این مسأله باید به افراد با رؤیت متعارف رجوع کند. همچنین در حدّ ترخّص اگر گوش بسیار قوی ای دارد و یا چشم بسیار قوی ای دارد که بیش از حدّ متعارف را می بیند یا می شنود، این رؤیت یا شنیدن او نه برای خودش و نه برای دیگران حجّت نیست. همچنین در مسألۀ نفقۀ زوجه ای که بسیار بیش از متعارف به خوراک احتیاج دارد.
همچنین صاحب عروه در نماز و روزه در قطبین فتوا داده که به مصادیق متعارف باید مراجعه شود. غالب محشّین عروه هم پذیرفته اند. صاحب عروه می فرماید: «إذا فرض كون المكلف في المكان الذي نهاره ستة أشهر وليله ستة أشهر أو نهاره ثلاثة وليله ستة أو نحو ذلك فلا يبعد كون المدار في صومه وصلاته على البلدان المتعارفة المتوسطة مخيراً بين أفراد المتوسط ، وأما احتمال سقوط تكليفهما عنه فبعيد ، كاحتمال سقوط الصوم وكون الواجب صلاة يوم واحد وليلة واحدة ، ويحتمل كون المدار بلده الذي كان متوطناً فيه سابقاً إن كان له بلد سابق» (العروة الوثقی مع تعلیقاتٍ علیها ج3 ص69 م10).
فقیهی که در مثل این مسأله که دلیل خاص، اجماع، تسالم و ارتکازی در میان نیست آن را منصرف به متعارف نداند، باید در تمام موارد همینگونه عمل کند، حال آنکه نمی تواند پایبند به آن باشد.
س: شخصی در منطقۀ خودش نماز ظهرش را خوانده، به منطقه ای سفر می کند که هنوز اذان ظهر نشده، آیا بعد از آنکه وقت اذان شد، دوباره نماز ظهر بر او واجب است؟
ج: مرحوم اخوی (حضرت آیت الله العظمی سیّد محمّد شیرازی) رضوان الله تعالی علیه می فرمودند مقتضای قاعده و بحث علمی این است که چون مسلّماً در هر شبانه روز بیش از پنج نماز بر او واجب نیست، نماز ظهر دیگری بر او واجب نباشد، اگرچه ایشان در مقام فتوا احتیاط می کردند و می فرمودند بنابر احتیاط نماز ظهر دیگری را در آنجا بخواند.
این احتیاط وجوبی در مسأله، احتیاطی تورّعی است، که فقیه از روی ورع، در آن احتیاط کرده و فتوا نمی دهد.
س: شخصی در منطقه ای که زندگی می کند هلال ماه شوّال ثابت می شود. همان وقت به منطقه ای سفر می کند که رؤیت هلال ثابت نشده و فردای آن روز را به عنوان اکمال عدّه روزه می گیرند، وظیفۀ او چیست؟
ج: در مثل این موارد، امام صادق علیه السلام فرموده اند: «وإنّما عليك مشرقك ومغربك» (وسائل الشیعة ج4 ص198 ح4912)، که منصرف به مصادیق متعارف است.
مرحوم اخوی رضوان الله علیه در مقام بحث علمی در این مسأله نیز می فرمودند اگر در منطقۀ خودش سی روز روزه گرفته، چون مسلّم است در هر سال فقط یک ماه روزه گرفتن بر هر شخص واجب است، قاعدةً روزۀ این روز بر او واجب نیست ولی در مقام فتوا احتیاط می نمودند.
س: روستایی که نزدیک به شهر است و اهالی آن روستا برای تمام احتیاجات خود به آن شهر می روند، حکم نماز و روزۀ ایشان چیست؟
ج: اگر صحرایی میان آن شهر و روستا فاصله شده، و مسافت آن 4 فرسخ یا بیشتر است، رفت و آمد آن ها سفر محسوب می شود البته اگر کثیر السفر باشند، به اینکه ده روز در یک مکان نباشند، نمازشان کامل است. همچنین اگر فاصله کمتر از چهار فرسخ باشد و یا متّصل به شهری باشد که بلاد کبیره محسوب شود، که بلاد کبیره به نظر می رسد حکم آن با بلاد صغیره متفاوت نیست.
س: رؤیت هلال از موضوعات است، شأن فقیه بیان احکام است نه تعیین موضوعات، پس چگونه فقها در رؤیت هلال نظر می دهند؟
ج: در حکم حاکم که همان مرجع تقلید جامع شروط است، مشهور شهرت عظیمه فرقی میان حکم و موضوع قائل نشده اند و حکم حاکم را همانگونه که در احکام معتبر دانسته اند در موضوعات نیز معتبر دانسته اند. یکی از موضوعاتی که مشهور آن را به حکم حاکم ثابت دانسته نیز، رؤیت هلال است. البته لازم به ذکر است که این مسأله اجماعی نیست و برخی از فقها با این نظر مخالفت کرده اند ولی غالباً حکم حاکم در موضوعات را نیز حجت می دانند.
س: قرآن بر سر نهادن که در شب های قدر انجام می گیرد، از روایات است یا فقها فرموده اند؟
ج: مرحوم سید ابن طاوس رضوان الله علیه به نقل از کتاب اغاثة الداعی از امام کاظم و امام صادق صلوات الله علیهما دو روایت برای قرآن بر سر نهادن نقل می کند (بحار الأنوار ج95 ص146).
عن مولانا الصادق صلوات الله عليه، قال: خذ المصحف فدعه على رأسك وقل: " اللهم بحق هذا القرآن، وبحق من أرسلته به، وبحق كل مؤمن مدحته فيه، وبحقك عليهم فلا أحد أعرف بحقك منك، بك يا الله - عشر مرات - ثم تقول: بمحمد - عشر مرات - بعلي - عشر مرات - بفاطمة - عشر مرات - بالحسن - عشر مرات - بالحسين - عشر مرات - بعلي ابن الحسين - عشر مرات - بمحمد بن علي - عشر مرات - بجعفر بن محمد - عشر مرات - بموسى بن جعفر - عشر مرات - بعلي بن موسى - عشر مرات - بمحمد ابن علي، عشر مرات - بعلي بن محمد - عشر مرات - بالحسن بن علي - عشر مرات - بالحجة - عشر مرات - وتسأل حاجتك وذكر في حديثه إجابة الداعي وقضاء حوائجه.
عن علي بن يقطين رحمه الله عن مولانا موسى بن جعفر صلوات الله عليهما يقول: فيه: خذ المصحف في يدك وارفعه فوق رأسك وقل: " اللهم بحق هذا القرآن وبحق من أرسلته إلى خلقك، وبكل آية هي فيه، وبحق كل مؤمن مدحته فيه وبحقه عليك ولا أحد أعرف بحقه منك، يا سيدي يا سيدي يا سيدي، يا الله يا الله يا الله - عشر مرات - وبحق محمد - عشر مرات - وبحق كل إمام وتعدهم حتى تنتهى إلى إمام زمانك عشر مرات. فإنك لا تقوم من موضعك حتى يقضى لك حاجتك، وتيسر لك أمرك.
س: اطلاق لقب خالق و رازق بر اهل بیت علیهم السلام چه حکمی دارد؟
ج: امام رضا علیه السلام در روایتی از اطلاق لقب خالق و رازق بر اهل بیت طاهرین علیهم السلام نهی می کند.
شیخ صدوق رحمه الله در عیون اخبار الرضا علیه السلام روایت می کند: عن ياسر الخادم قال: قلت للرضا علیه السلام: ما تقول في التفويض؟ فقال: إن الله تبارك وتعالى فوض إلى نبيه صلی الله علیه وآله أمر دينه، فقال: «ما آتاكم الرسول فخذوه وما نهاكم عنه فانتهوا» فأما الخلق والرزق فلا، ثم قال علیه السلام: إن الله عزوجل خالق كل شئ، وهو يقول عزوجل: «الذي خلقكم ثم رزقكم ثم يميتكم ثم يحييكم هل من شركائكم من يفعل من ذلكم من شئ سبحانه وتعالى عما يشركون» (بحار الانوار ج17 ص7 ح9).
س: آیا به اذان رادیو و تلویزیون برای وقت سحر و افطار و نمازها می توان اعتماد نمود؟
ج: ملاک فجر صادق و مغرب شرعی و زوال شمس است، و در تشخیص آن یا به اهل خبره باید اعتماد نمود و یا خود شخص برای تشخیص آن اوقات از اهل خبره باشد، و رادیو و تلویزیون اهل خبره محسوب نمی شوند. امّا تقویم های اوقات شرعی، غالباً حاصل تلاش اهل خبره است و می توان به آن ها اعتماد نمود، مگر در صورت تعارض، که هردو از حجیّت ساقط می شوند و به استصحاب عمل می شود.
حجیت اهل خبره نیز از باب بنای عقلاست که در موضوعات معتبر است ولی در احکام معتبر نیست، زیرا «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَهِ» (یوسف/ 40). بنابراین اگر کشف اشتباه فاحش شد، مجزی نیست، زیرا اصل عدم اجزاء است، مگر در موارد استثنا همچون تبدّل رأی فقیه، یا تغییر مرجع تقلید.
لازم به ذکر است که در اهل خبره ایمان شرط نیست، بلکه وثاقت و خبرویّت سبب اعتبار قول او می شود، همانگونه که فقها در بحث قبله مطرح نموده اند.
پس اگر ثقه اذان می گوید، به اذان او می توان اعتماد نمود ولی اگر غیرثقه اذان می گوید به قول او اعتنا نمی شود.
در شهرهایی که اهالی آن متدیّن هستند همچون قم مشرّف، نجف اشرف، کربلای معلّا، مشهد مقدّس به شرط آنکه مخالفتی با وقت اذانی که گفته می شود نباشد از باب لو کان لبان می توان به آن اعتنا نمود.
س: آیا رؤیت هلال با تلسکوپ کفایت می کند؟
ج: خیر؛ زیرا در «صم للرؤية وأفطر للرؤية» (وسائل الشیعة ج10 ص291 ح13443) رؤیت متعارف ملاک است، و رؤیت با تلسکوپ غیرمتعارف است، همچون کسی که چشم تیزبین دارد که برای خودش هم رؤیت او حجت نیست.
س: شخصی قبل از وضو ملتفت بوده که برخی از اعضای وضویش خونی است، وضو گرفته و نماز خوانده، حکم نماز او چیست؟
ج: وضوی او باطل است، و چون وضو شرط واقعی در نماز است، نماز او نیز باطل است، ولی مکان هایی را که از آنجا عبور کرده و آب دست و صورت او به آنجا پاشیده، چون ملاقی شبهۀ محصوره است ایرادی ندارد و حکم نجاست بر آن بار نمی شود.
و امّا اگر غافل شد که برخی اعضای وضویش خونی بوده، بعد از وضو متوجّه شد که خون مرتفع شده، جماعتی از فقها همچون صاحب عروه با استناد به روایت امام باقر علیه السلام که می فرماید «كلّما شككت فيه ممّا قد مضى فامضه كما هو» (وسائل الشیعة ج8 ص238 ح10526) فرموده اند: وضویش صحیح است، البته برخی نادر گفته اند باید هنگام وضو ملتفت می بوده و الا حکم به صحت وضویش نمی شود. ولی به نظر می رسد اطلاق روایت فوق (= قاعدۀ فراغ) آن را شامل می شود.
برخی از فقها مانند این مسأله را در مورد شخصی که انگشتر در دست داشته و وضو گرفته ولی احتمال می دهد آب به زیر آن رسیده با آنکه هنگام وضو ملتفت نبوده، وضویش را صحیح دانسته به جهت اطلاقات در مقام.
س: آیا خروج از نماز با تسلیم است یا صلوات؟ مرحوم محقق اردبیلی خروج از نماز را با صلوات می داند نه با تسلیم.
ج: این نظر مرحوم محقّق اردبیلی که فقیهی بزرگ و مهمّ است خلاف مشهور است، و از ایشان در موارد دیگر هم مخالفت با مشهور صورت گرفته، اگرچه در موارد دیگری اعراض را مسقط حجیت می داند ولی در مثل این موارد به اعراض فقها اعتنا ننموده و خلاف مشهور نظر داده است.
فقها که اهل خبرۀ فقه و حدیث هستند، وقتی از حدیثی یا احادیثی اعراض می کنند، یعنی آن را حمل بر قضیۀ خارجیه می کنند نه قضیۀ واقعیه و یا به محامل دیگری حمل می کنند، پس بعد از آنکه به شهادت مشهور فقها روایتی ظهور در قضیۀ خارجیه نداشت، برای دیگر فقها نیز این ظهور حجیت ندارد.
س: آیا در تقاص نیاز به اذن فقیه است؟
ج: تقاص به دو شرط جایز است: 1) شخص راه دیگری جز تقاص برای انقاذ حقّش نداشته باشد، 2) به جهت عدم هرج و مرج، از فقیه جامع شروط اجازه بگیرد.
س: علت حرمت تظاهر به روزه خواری چیست؟
ج: دلیل آن هتک ماه رمضان است که حرام است.