LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت :: (جلسه اول) "
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان
کد 3769
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 31 خرداد 1394 - 3 رمضان العظيم 1436
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
جلسه اول ـ تقریر: شیخ علی فدائی

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین.

نیت یوم الشک
 
از جمله مسائلی که فقها مورد بحث قرار داده اند و مرحوم صاحب عروه نیز آن را بیان فرموده است، مسأله ی نیت یوم الشک میباشد.
 
آیا می توان یوم الشک را به نیت (ما فی الذمة) روزه گرفت، به این معنا که اگر ماه رمضان بود روزه رمضان باشد، وگرنه روزه شعبان یا قضاء یا مانند آن به شمار رود.
 
روایات شریفه میفرماید نمیتواند یوم الشک را به نیت ماه رمضان روزه شود(1)، و طبق همین روایات، فقها فتوا داده اند که روزه (یوم الشک) به نیت ماه مبارک باطل است حتی اگر بعداً معلوم شود که ماه مبارک بوده.
 
اما بحث در نیت (ما فی الذمة) است، إن کان رمضاناً فرمضان، وإن کان شعباناً فشعبان.
 
آیا مکلف میتواند آن روز را به نیت (ما فی الذمة) روزه شود، به این معنی که در أصل روزه تردید ندارد بلکه نیت روزه نموده قربة إلی الله، زیرا خداوند أمر به این روزه فرموده یا به نحو إلزام یا غیر إلزام، اگر ماه شعبان بود لا اقتضائی است و غیر الزامی، و اگر ماه رمضان بود اقتضائیست و إلزامی، و این تردید حسب مصطلح علمی تردید در نیت نیست، بلکه تردید در (منوی) است.
 
تردید در نیت مبطل عمل است، أما در این مورد (ما نواه) مردد است، نه اینکه مکلف مردد است روزه شود یا نه.
 
مرحوم سید در عروة میفرماید: «الأقوی بطلانه»(2)، و عده ای از فقهاء نیز قائل به بطلان این روزه شده اند.
 
أما در مقابل، عده دیگری از فقهاء در بطلان تأمل کرده، و برخی فتوا به صحت روزه داده اند(3).
 
بله مرحوم سید در عروه مورد دیگری را إجازه داده که از بحث فعلی خارج است(4).
 
اما آنچه به نظر میرسد همانگونه که عده ای از فقها فرموده اند: روزه یوم الشک به نیت ما فی الذمة صحیح است، زیرا أصل نیت تردیدی ندارد.
 
و دلیل این مسأله بر میگردد به آنچه از ادله و نصوص شرعی استظهار میشود، آیا روایات نهی از نیت رمضان فی یوم الشک به معنای نهی از علی نحو التعیین است، یا اطلاق دارد و شامل نهی از نیت علی نحو التعیین وعلی نحو التردید فی المنوی هم میشود.
 
ظاهراً روایات، انصراف از تردید در منوی دارد، بنابراین روزه یوم الشک به نیت ما فی الذمة صحیح است.
 
واگر کسی انصراف را قبول نداشت لاأقل شک میشود در اطلاق روایات، و این شک در ظهور است، و شک در أصل ظهور نیتجه اش أصالة عدم الظهور میباشد، همانگونه که در اصول بیان شده است.
 
بعبارت دیگر: اگر گفتیم روایات منع از نیت رمضان منصرف است از نیت مردده، و فقط نیت معینه را شامل میشود، روزه اش صحیح است.
 
أما اگر شک در أصل اطلاق بود نه شک در شمول وعدم تقیید مطلق، این شک ناشی از شک در مقدمات حکمت بوده و اطلاقی ثابت نمیشود تا به آن تمسک کرد.
 
بله اگر شک در مراد بود بعد از إحراز ظهور، أصالة الظهور والإطلاق و مانند آن جاری میشود.
 
از این رو جمعی از فقهاء میفرمایند میتواند یوم الشک را به نیت ما فی الذمة روزه شود یعنی بگوید إن کان رمضاناً فرمضان، وإن کان غیره فندب مثلاً أو قضاء أو استیجار أو ما أشبه.
و ظاهراً کلامشان أقرب به صحت است.
 
مرحوم آقا ضیاء عراقی (رحمه الله) در حاشیة عروه میفرماید: «فی البطلان نظر للشک فی اندراجه فی دلیل بطلان الصوم بقصد الرمضانیة فی یوم الشک»(5).
 
(إشکال استصحاب)
 
یکی از فضلای حاضر در مجلس سؤال کرد:
 
استصحاب شعبان موردی را برای شک نمیگذارد، وأصلا یوم الشک معنی ندارد، و باید نیت شعبان یا ما أشبه نماید، بنابراین حتی تردید در منوی هم صحیح نیست، زیرا شارع مقدس أمر به عمل به استصحاب فرموده و آن را حجت دانسته است.
 
حضرت آقا در جواب فرمودند، جواب نقضی و حلی:
 
جواب نقضی: در مورد خطأ در تطبیق میباشد، که مکلف خیال کرده رمضان است و نیت رمضان نمود، یا خیال کرده شعبان است و نیت شعبان کرده، سپس معلوم شد خطاست، فقهاء فرموده اند روزه اش صحیح است با آنکه أصلاً نیت رمضان یا شعبان نداشته، اگر این مورد صحیح باشد ما نحن فیه أولی است زیرا نیت داشته وإن کان علی نحو التردد فی المنوی.
 
مثال دیگر: اگر نماز ظهر و عصر را به نیت ما فی الذمة بخواند، نمازش صحیح است و این تردید فی المنوی ضرر نمی زند با آنکه حجت قائم شده بر نماز ظهر و نماز عصر، مگر نیت وجه را شرط بدانیم که از بحث خارج است.
 
جواب حلی: استصحاب در بسیاری از موارد عزیمت نیست بلکه رخصت است، بنابراین میتواند نیت ما فی الذمة کند با آنکه استصحاب میگوید آخر ماه شعبان است.
 
زیرا استصحاب مفید علم وجدانی نیست بلکه علمی است، و احتمال خلاف ملغای واقعی نشده بلکه ملغای تعبدی است، در این صورت تردد در منوی با استصحاب منافات ندارد.
 
و نمونه آن اجرای احتیاط است حتی در مورد استصحاب، که فرموده اند اشکال ندارد، بلکه بعضی فقهاء احتیاط در آن موارد حسن دانسته اند.
 
مثلاً اگر یقین به وضوء و شک در حدث داشت و استصحاب طهارت نمود، کسی نگفته که چنانچه احتیاطا بخواهد وضوء بگیرد جایز نیست.
 
و همچنین اگر ملکیت چیزی را برای خودش استصحاب کرد، جایز است احتیاط کرده و شیء را به طرف نزاع خود بدهد.
 
بنابراین تردید در منوی اشکال ندارد، و از این رو در مسأله یوم الشک برخلاف نظر مرحوم صاحب عروه، میتواند روزه ما فی الذمة نیت کند، إن رمضاناً فرمضان، وإن شعباناً فشعبان.
 
و مقصود از ما فی الذمة أعم از وجوب یا استحباب است، بلکه آنچه در عهده او ثابت است خواه به نحو الزام باشد یا غیر الزام.
 
اما گویا مرحوم سید از ادله منع استظهار فرموده که نباید نیت ماه رمضان شود لا علی نحو التعیین ولا علی نحو التردید.
 
اگر هلال نزد فقیه ثابت شد
 
از جمله مسائل مورد بحث در مورد هلال این است که: چنانچه هلال نزد فقیه ثابت شود، آیا دیگران میتوانند در این زمینه از او تقلید کنند یا نه؟
 
چنانچه برای آنها اطمینان حاصل شود میتوانند به رأی فقیه در ثبوت هلال اعتماد کنند، و معمولا برای عموم مردم از رأی مرجع تقلیدشان اطمینان حاصل میشود.
 
اما اگر کسی از فضلا شک در هلال داشته و برایش از کلام فقیه اطمینان حاصل نشود، یوم الشک برای او یوم الشک میماند و نمیتواند بعنوان اول ماه روزه بگیرد.
 
البته فرض مسأله در موردی است که فقیه بگوید هلال برایش ثابت شده، نه اینکه حکم به ثبوت هلال کند، بنابر نظر برخی که حکم فقیه را در هلال بر دیگران حجت میدانند.
 
یا در موردی که فقیه حکم به هلال بکند، أما بگوییم حکم او بر دیگران یا بر غیر مقلدینش نافذ نیست.
 
زیرا این مساله مورد اختلاف فقهاست، برخی حکم فقیه را در مثل هلال حجت بر همگان نمیدانند.
 
این نسبت به حکم مترتب بر حکم حاکم است، اما نسبت به موضوع حکم حاکم هم اختلاف شده، آیا باید فقیه بگوید: حکمت، تا حکم شود، یا اگر فتوا داد نیز حکم است. و همچنین اگر إخبار نمود که هلال نزدش ثابت شده است.
 
مرحوم أخوی (أعلی الله درجاته) لازم نمیدانستند تصریح به حکم کند، بلکه فتوی و مانند آن را حکم میدانستند.
 
اما مرحوم والد ما (قدس سره الشریف) تصریح به حکم را لازم میدانستند.
 
در هر صورت اگر گفتیم (ثبت عندی الهلال) به معنای (حکمت) نیست، یا گفتیم حتی با حکم حاکم در مانند این موضوعات حجیت بر دیگران ندارد، چنانچه مثلا طلبه فاضلی در یوم الشک، به کلام فقیه که میگوید ثبت عندی الهلال، اطمینان حاصل نکرد، ظاهرا نمی تواند یوم الشک را به نیت ماه مبارک روزه شود.
 
(کلام طبیب)
 
و از جمله مسائلی که بر همین أصل مترتب میشود، مسأله کلام طبیب است.
 
اگر شخص مریضی شک کند آیا مرضش به اندازه ای هست که مجوز افطار یا ملزم به إفطار باشد، یا نه.
 
چنانچه به طبیب ثقه ای مراجعه کند، زیرا لازم است هم أهل خبره باشد و هم ثقه، تا بتوان به قول او اعتماد کرد.
 
اگر طبیب گفت روزه برایت ضرر دارد، اما مکلف از کلام طبیب اطمینان حاصل نکرد و خوف ضرر هم برایش حاصل نشد، حکمش چیست؟
 
و همچنین بر عکس، چنانچه طبیب بگوید روزه برای شما ضرر ندارد، أما مکلف خوف داشت و احتمال ضرر میداد.
 
نظر کدام مقدم است.
 
مرحوم سید در عروه میفرماید: ملاک خود شخص است در تشخیص موضوع.
 
و این مسأله به مسأله مورد بحث ما شبیه است که اگر هلال نزد فقیه ثابت شد و برای مقلد اطمینان نیاورد، قول فقیه در این مورد حجت نیست.
 
(مراد از رؤیت)
 
یکی از فضلای حاضر سؤال کرد: (صم للرؤیة) بر دو قسم است، رؤیت وجدانی و رؤیت حکمی و تعبدی، و حکم حاکم رؤیت تعبدی است، بنابراین اگر نزد فقیه هلال ثابت شد باید مکلف به آن عمل کند حتی اگر اطمینانی برای او حاصل نشود.
 
ایشان در مقام جواب فرمودند: (صم للرؤیة) یعنی رؤیت حسی، و روشن است که حکم حاکم موضوع رؤیت را درست نمیکند.
 
بله در موارد (بینه) بخاطر دلیل خارجی میگوییم بینه به منزله علم وجدانی است، مثلا اگر بینه قائم شد بر رؤیت هلال، حجت است شرعا، زیرا مفاد بینه این میشود که رؤیت وجدانی شرط نیست، نه اینکه بینه غیر رؤیت را رؤیت قرار میدهد.
 
بنابراین مجرد ثبوت هلال نزد فقیه، اگر اطمینان شخصی نیاورد ملزم نخواهد بود، زیرا برای مکلف (صم للرؤیة) تحقق پیدا نکرده است.
 
از طرفی تقلید یا در احکام است یا موضوعات مستنبطة، أما هلال هیچ یک از آن دو نیست.
 
(استصحاب ماه شعبان)
 
یکی دیگر از فضلای حاضر، إشکال استصحاب را مجددا مطرح نمود که در یوم الشک حق ندارد مکلف نیت ما فی الذمة کند، زیرا استصحاب میگوید هنوز ماه شعبان است.
 
ایشان فرمودند: عمل به استصحاب در موارد امکان احتیاط رخصت است نه عزیمت، شیخ انصاری در باب احتیاط فرموده: مرتبه احتیاط حتی با وجود أمارات معتبرة محفوظ است. بله اگر علم وجدانی بر خلاف احتیاط بود جایی برای احتیاط نمیماند.
 
وکلام شیخ تام است.
 
زیرا احتیاط حتی با وجود أمارات قوی مثل خبر ثقة ممکن است، چه رسد به استصحاب که اگر أماره باشد أضعف الأمارات است.
 
بنابراین حتی با استصحاب، احتمال اول رمضان بودن هنوز واقعاً موجود است، در این صورت میتواند ما فی الذمة نیت کند.
 
(وسوسه و احتمال آن)
 
سپس ایشان فرمودند:
 
به نظر میرسد که فرمایش شیخ أعظم (رضوان الله علیه) در حسن احتیاط را باید قیدی زد، و این مبحث را در باب احتیاط بیان کرده ایم.
 
باید گفت احتیاط جایز است یا حسن است أما بشرطی که به عرفاً حد وسوسه یا احتمال وسوسه نرسد.
 
مرحوم صاحب جواهر میفرماید: احتمال وسوسه هم جایز نیست، زیرا شارع مقدس از آن نهی به کلی کرده، و ترک وسوسه برایش أهمیت دارد.
 
در روایتی نسبت به وسواسی میفرماید: أی عقل له وهو یطیع الشیطان»(6)،
 
این روایات نهی از وسوسه کرده حتی اگر باعث درک واقع شود.
 
بنابراین فرمایش شیخ به این قید نیاز دارد.
 
(بطلان عمل وسواسی)
 
یکی از فضلای حاضر سؤال کرد: چگونه فتوا به بطلان عمل وسواسی میدهید با آنکه تکرار عمل یا قرائتش از شدت تقوای اوست؟ و از طرفی (أی عقل له) در روایت دلیل بر بطلان نیست.
 
ایشان فرمودند: به (أی عقل له) استدلال نکردیم، بلکه به قسمت دوم فرمایش حضرت (علیه السلام): «وهو یطیع الشیطان»، زیرا طاعت شیطان حرام است و نهی در عبادت موجب فساد است.
 
بله نظر ما بطلان همان عمل یا کلمه ایست که وسوسه در آن انجام شده، نه بطلان أصل نماز، پس اگر کلمه ای را از روی وسوسه چند بار تکرار کند قرائت همان کلمه باطل است نه اصل نماز.
 
سپس ایشان نمونه هایی از وسوسه را بیان کردند.
 
فرمودند در عراق شخصی بود که نسبت به ادای خمس وسوسه داشت، بعد از حساب و پرداخت مبلغ شک میکرد آیا فلان شیء را خمس داده یا نه، و دوباره بابت پرداخت مبلغ مراجعه میکرد، و بنده شک داشتم که آیا جایز است مبلغی را که از روی وسوسه میپردازد بتوان تصرف کرد.
 
و شخصی را دیدم که برای وضوء بیش از هفتاد بار دستش را در آب فرو میکرد به مختلف أشکال ممکن.
 
و مرحوم والد ما (رضوان الله علیه) میفرمود: شخص وسواسی را دیدم که قبل از اذان صبح به نیم ساعت یا بیشتر وارد اتاقی میشد و درب را بر خود می بست تا نیت روزه کند.
 
البته نیت روزه خارج از أصل عمل است لذا وسوسه در نیت به روزه ضرر نمیزند، أما بحث ما در مورد وسوسه نسبت به أجزاء عمل عبادی است، که از آن نهی شده، و نهی در عبادت موجب فساد است.
 
وصلی الله علی محمد وآله الطیبین الطاهرین.
 
ــــــــــــــــ
(1) وسائل الشیعة: ج10، ص25، ب6، باب عدم جواز صوم یوم الشک بنیة الفرض، فإن فعل وبان من شهر رمضان وجب قضاؤه.
(2) العروة الوثقی: ج2، ص174، المسألة 17، قال فی صور صوم یوم الشک: (الثالث: أن یصومه علی أنه إن کان من شعبان کان ندباً أو قضاءً مثلا وإن کان من رمضان کان واجباً، والأقوی بطلانه أیضاً).
(3) قال الأصفهانی والخونساری والحکیم (قدس سرهم) هنا تعلیقاً: (فیه تأمل)، وقال العراقی: (فی البطلان نظر) راجع العروة الوثقی (المحشی): ج3، ص536 ـ 537. ط جامعة المدرسین، عام 1419هـ.
(4) العروة الوثقی: ج2، ص174، المسألة 17: (الرابع: أن یصومه بنیة القربة المطلقة بقصد ما فی الذمة وکان فی ذهنه أنه إما من رمضان أو غیره بأن یکون التردید فی المنوی لا فی نیته فالأقوی صحته وإن کان الأحوط خلافه).
(5) العروة الوثقی (المحشی): ج3، ص536 ـ 537. ط جامعة المدرسین، عام 1419 هـ.
(6) الکافی: ج1، ص12، ح10.
 
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.