LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه اول)
کد 4218
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 20 خرداد 1395 - 3 رمضان العظيم 1437
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
 
جلسه اول
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین

روزه دختران تازه تکلیف شده

یکی از مسائلی که مکرر مورد سؤال قرار می گیرد و محلّ ابتلاست:

روزه ی دختر خانم هایی است که تازه بالغ شدند و نه سال قمری آنان تمام شده، اما کم طاقت هستند و روزه برایشان سخت است و چه بسا مضر باشد، و در تعبیر عرفی میگویند بُنیه شان ضعیف است، البته عنوان (مریض) بر آنان صدق نمی کند تا مشمول «ومن کان مریضاً»(1) باشند، اما در حدّی است که در اثر روزه، مقداری ضرر بر آنها وارد می شود، در این صورت حکم چیست؟

حضرت آیت الله العظمی شیرازی، برای روشن شدن حکم این مسأله، ابتداء با مقدمه ای علمی، قاعده ضرر و حدود فقهی آن را بیان فرمودند:

أقسام ضرر

ضرر بر سه قسم است:

1: گاهی ضرر، خفیف است، که عقلا معمولاً به آن اهمیت نداده و با وجود ضرر کم اقدام می کنند.

ادله فقهی (لا ضرر) از این گونه ضررها انصراف دارد، اگرچه لفظ (ضرر) اطلاق دارد، اما انصراف، حاکم بر اطلاق است.

2: گاهی ضرر، بالغ و بسیار است، و ملاک آن تلف نفس، یا تلف عضو، و یا تلف قوه(2) میباشد(3)، و چه بسا بتوان ابتلا به امراض خطیره را هم اضافه کرد، گرچه به عبارتی جزو یکی از سه امر یاد شده میباشد.

مشهور در این نوع ضرر، فتوا به حرمت آن داده اند و تحملش را جایز ندانسته اند.

3: گاهی ضرر نه خفیف است و نه شدید، بلکه أمر بین الأمرین است.

و مورد مسأله ما صغرای همین کبرا میباشد.

بله چنانچه مکلف بداند با روزه گرفتن، ضرری بالغ بر او مترتب میشود، روزه ساقط است، اما ما نحن فیه از مصادیق مشکوک است، که نیاز به تأمل دارد.

خوف ضرر

اگر مکلف علم به ضرر نداشته باشد، اما خوف ضرر باشد، حکم چیست؟

در اینجا (قاعده خوف ضرر) جاری است که مرحوم شیخ انصاری و صاحب جواهر و دیگران آن را مطرح فرموده اند، و چه بسا شیخ طوسی در مبسوط و خلاف نیز به آن إشاره نموده باشد.

خلاصه بحث این است که: خوف ضرر، عرفاً ضرر به شمار میرود، و به عبارتی: مرتبه ای از ضرر محسوب می گردد، گرچه از نظر دقت عقلی خوف ضرر، ضرر نیست.

این فرمایش را گرچه همه فقها قائل نشده اند، اما به نظر، متین می رسد. زیرا دلیل «لا ضرر» نفی حکم است به لسان نفی موضوع، و حکم ضرری را نفی می کند و می فرماید: در اسلام حکم ضرری تشریع نشده، و لسان (لا ضرر) عرفاً شامل خوف عقلائی ضرر نیز میشود، علاوه بر اینکه عقلا با وجود خوف ضرر اقدام نمی کنند.

عقلائی بودن خوف ضرر

مطلب دیگری که در این مسأله هست، این که فقها، از جمله صاحب عروه فرموده اند: خوف باید عقلایی باشد. یعنی احتمال عقلی کافی نیست بلکه احتمال باید عقلائی یعنی معتنی به عند العقلاء باشد.

بنابراین اگر شخصی خودش خوف ضرر داشته باشد اما عقلا آن را وسوسه می دانند، گرچه وی خود را وسواسی نداند، فرموده اند ملاک تشخیص عقلا است.

اما به نظر می رسد که مطلب فوق یعنی خوف باید عقلائی باشد و خوف شخصی ملاک نیست، به نحو مطلق تام نباشد.

بله اگر شخصی که خوف ضرر دارد و عقلا آن را وسوسه می دانند، خودش هم قبول دارد که وسواسی است، در این صورت نباید به خوفش ترتیب اثر بدهد، ولی اگر خود را وسواسی نمی داند، طبق قاعده، تشخیص خود شخص حجت است، و عند التضارب بین تشخیص خودش و تشخیص دیگران در موارد ضرر، ملاک تشخیص خود اوست، زیرا شارع «لا ضرر» را به شخص مکلف خطاب فرموده است.

و از باب: (تُعرف الأشیاء بأشباهها ونظائرها) میتوان به مسأله تشخیص بیمار و تشخیص پزشک إشاره کرد، که مرحوم صاحب عروه فرموده اند: اگر شخص بیماری تشخیص داد که روزه برایش ضرر دارد، اما طبیب گفت: ضرر ندارد، و یا بر عکس، میفرمایند ملاک تشخیص خود شخص است.

تشخیص ولیّ کودک

مسأله دیگری که در همین راستا مطرح است، و چه بسا حکمش مشکل باشد، این است که آیا دختر بچه ای که تازه مکلف شده، تشخیص خودش حجت است، یا ولیّ او، یا دیگر کسانی که اموراتش را اداره میکنند، آیا آنان میتواند تشخیص دهند که روزه برایش چقدر ضرر دارد، و آیا روزه بگیرد یا نه؟

قاعده فقهی میگوید: با بلوغ و رشد، ولایت پدر قطع می شود. بله اگر شک کند در بلوغ یا رشد، استصحاب ولایت جاریست، اما صحبت در مرحله قبل از شک است، آیا دلیلی داریم که در این موارد، مشمول ولایت مثل پدر باشد.

یکی از فضلای حاضر در مجلس گفت: چنانچه این دختر بچه، رشد داشته و رشیده باشد، ملاک تشخیص خود اوست.

معنای رشد

معظم له فرمودند: رُشد، در اموال است. صاحب عروه در باب نکاح، رشد و عدم رشد نکاحی را مطرح فرموده است، اما عده ای از فقهاء به ایشان اشکال کرده که رشد در اموال است.

به هر حال، اگر این دختر بچه ده ساله، در اموال رشد ندارد، اما در امور دیگر در حدّ خودش رشد دارد و سفیه نیست، ملاک تشخیص خودش است یا تشخیص پدر او نیز کافی است؟

گرچه ادله ی عامه ی تکالیف که خطاب به مکلّفین است، و این دختر نیز مکلف است، اقتضا می کند که تشخیص خود او ملاک باشد، اما چه بسا بتوان گفت ادله، از این دختر بچه ی ده ساله منصرف باشد، زیرا معلوم نیست خود دختر بتواند تشخیص دهد که روزه برایش ضرر دارد یا نه؟

سیره ی متشرعه هم اجمالاً بر همین است که پدر و مادر در چنین اموری نسبت به کودک خود مداخله می کنند، و تصدی آنان به این عنوان است که مسأله مربوط به دین است، و درباره ی او تصمیم می گیرند، زیرا چنین بچه ی 10 ساله یا 11 ساله را فاقد تشخیص در باب ضرر و عدم ضرر روزه می دانند.

اتصال سیره به زمان معصوم علیه السلام

یکی از فضلا گفت: سیره باید اتصالش به زمان معصوم (علیه السلام) محرز باشد.

ایشان فرمودند: خیر، سیره لازم نیست متصل به زمان معصوم (علیه السلام) باشد، بلکه اگر محرز شد متشرعه و متدینین ـ بما هم متشرعه ومتدینون ـ چنین سیره و روشی دارند خود این طریقی است عقلائی، و کاشفیّت از حکم شرعی دارد.

مؤیّد آن هم این است که بسیاری از سیره هایی که فقهاء استناد به آن می کنند، محرز نیست که متصل به زمان معصوم (علیه السلام) باشد.

یکی از فضلا گفت: شاید اعتبار تشخیص پدر و مادر برای دخترشان، از باب این باشد که آنها اهل خبره هستند، نه از باب ولایت.

ایشان فرمودند: معمولاً آنها مانند طبیب اهل خبره نیستند. بله اگر اهل خبره بودند از جهت خبرویت اعتبار دارد، اما اگر اهل خبره هم نباشند سیره همین است.

تشخیص والدین در تقلید

یکی از فضلا گفت: اگر ملاک را تشخیص ولیّ او می دانید پس در مورد تعیین مرجع تقلید هم همین را باید بگویید.

ایشان فرمودند: بله همین را می گوییم که تشخیص پدر و مادر برای او اعتبار دارد و می تواند به کلام آنها اعتماد کند و دلیلش همان سیره ای است که بیان شد.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1) سوره بقره، آیه۱۸۴.
2) منظور از تلف قوه از بین رفتن یکی از نیروهای خدادی در نهاد انسان می باشد، مثلا قوه انجاب و فرزند دار شدن که اگر به کلی از بین برود، از ضرر بسیار به شمار می رود و اتلاف آن جایز نیست.
3) و همچنین خوف عقلائی یکی از این سه ضرر نیز بنابر نظر معظم له و مشهور فقهاء حکم ضرر را داشته و با دلیل (لا ضرر) نفی می شود.
 
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.