LOGIN
خبر
shirazi.ir
"«آیینه ی افکار»"
آراستگی به فضیلت های اخلاقی
کد 4224
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 23 خرداد 1395 - 6 رمضان العظيم 1437
«آیینه ی افکار»
(مجموعه مقالات برگرفته از دیدگاه ها و افکار مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی)
 
باب اول: خودسازی، روش ها و راهکارها
 
بخش اول: برنامه و راه تغییر و تحول نفس

فصل پانزدهم: آراستگی به فضیلت های اخلاقی 

در کتاب العلم النافع سبیل النجاة، اثر ارزشمند مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله آرای مرجعیت از دیدگاه قرآن کریم و احادیث شریف معصومان بیان شد. پیشوایان دینِ ما سفارش بسیاری به همنشینی با علما و استفاده از دانش آنان کرده اند. در واقع غذای روح انسان از این راه تأمین می گردد.
 
علما با واکاوی قرآن کریم و سخنان معصومین راه درست را از نادرست به ما باز می نمایانند. با شناختن راه درست و پیمودن آن و کناره گرفتن از گناهان انسان به برترین درجه ها در دنیا و آخرت دست می یابد. از خدای متعال می خواهیم توفیق عمل به صالحات و دوری از گناهان را عطایمان کند و پیمودن این راه را برای ما آسان گرداند تا بتوانیم به فضیلت ها دست یابیم و از رذیلت ها کناره بگیریم.
 
مرجع عالیقدر بحت خویش را با این سخن ارزشمند آغاز می کند که «پرهیز از رذایل راه آراسته شدن به فضایل است و آراستگی به فضایل راه دریافت امدادها و فیوضات الهی است».
 
انسان ناگزیر باید خود را به فضیلت های اخلاقی بیاراید، هر چند که ممکن است چنان غرق رذیلت ها و صفات نکوهیده باشد که دیگر امید چندنی برای کسب فضیلت ها در او یافت نشود و از این رو دست از تلاش بردارد. چنین کسی حتی ممکن است در دل خویش به ندرت صفات پسندیده را احساس کند، که در صورت وجود چنین احساسی نیز غالباً به سرعت از بین خواهد رفت و دوامی نخواهد یافت. علمای اخلاق می گویند: آدمی ابتدا باید درون خود را بکاود و ریشه های صفات بد و نکوهیده را از آن بزداید تا مکان مناسب برای صفات نیک فراهم آید. طبعاً قلبی که پاک و منزه است انسان را به انجام دادن کارهای خیر وا می دارد.
 
احادیث بسیاری موجود هست که به این موضوع اشاره می کند. از این دسته، حدیثی است که از پیامبر اکرم روایت شده. ایشان می فرماید:
 
«لو لا أنّ الشیاطین یحومون حول قلب ابن آدم، لنظر إلی الملکوت؛ اگر شیاطین دور قلب آدم نمی گشتند، هر آینه به ملکوت نظر می کرد».
 
پس همچنانکه آدمی برای مثال غالباً فرشته ها را نمی بیند و صدای آنها را نمی شنود، آثار رضایت و خشم پروردگار خود را نمی تواند به طور مستقیم مشاهده کند. حالت او در برابر غضب و خرسندی پروردگار همسان حالتی است که پیش از وقوع زلزله دارد. اوتوانِ تشخیص زلزله را پیش از وقوع آن ندارد. حال آنکه برخی حیوانات در این موضوع از انسان برترند و زلزله را قبل از وقوع تشخیص می دهند. بسیاری از حیوانات در آستانه زلزله می رمند و برخی جیغ می کشند. حتی مشاهده شده است که برخی از حیوانات چه بسا یک روز یا حتی دو روز پیش از وقوع زلزله محل را ترک کرده اند. این حیوانات از نوعی فهم و احساس بهره مندند که آدمی از آن محروم است.
 
در نتیجه کسی که شیاطین بر گرد قلبش می گردند تا او را در گناهان و بیماری های روحی گرفتار کنند ـ همان گونه که مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق شیرازی دام ظله فرمودند ـ از نگاه کردن به ملکوت آسمان ها و زمین و نیز از کسب معرفت محروم می ماند. او هرگز اهمیت عقل و فضیلت را در نخواهد یافت. پس بالتبع گرفتار دام همان شیطان هایی خواهد شد که بر دلش حلقه زده اند.

القلب
 
قلب همچنانکه محل حب و بغض است آن را مصدر خیر و شر نیز دانسته اند. هر شری که در دنیا به پا شده است خواستگاه آن قلب است. خدا به رویارویی با شر فرمان داده است. از این رو، قلب، محل مبارزه با شرها است. بر طبق فرموده مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق شیرازی دام ظله هر چیزی در جهان دارای آثاری است که آدمی در صورتی که شرط ایمان و علم در او محقق گردد می تواند آن را دریابد. به این ترتیب نگاه به ملکوت آسمان ها و زمین کاری چندان خارق العاده نیست و نیازی به معجزه ندارد. تحقق این کار برای بشر مستلزم فراهم آمدن برخی مقدمات است که سرآغاز آنها اصلاح قلب است.
 
کسی که به ملکوت آسمان ها و زمین نگاه می کند همانند مهندس معماری است که با یک نگاه به ساختمان ها عمر آنها را می سنجد، و نیز همانند پزشکی حاذق که با نگاهی به بیماران خود ناراحتی آنها را تشخیص می دهد؛ چراکه آنچنان در کار خویش خبره گشته که آثار بیماری را از چهره ی بیماران خود با یک نگاه تشخیص می دهد. و نیز ادیبی متبحّر که با اندکی گوش فرا دادن به سخنانِ یک خطیب می تواند بلاغت و فصاحت او را بسنجد و توانایی او را در این فن ارزیابی کند و او را با دیگر همتایانش مقایسه کند.
 
خوب اینان توانسته اند در چهارچوب تخصص خود علم و مهارت کافی کسب کنند. آنچه آنها را به این پایه از علم و مهارت رساند. به کارگیری درست خرد و تلاش پیگیر در کارشان است. پس کسی که قصد رسیدن به درجه ی والای معرفت و دیدن ملک و ملکوت خدا را دارد باید قلب خود را برای دریافت معارف پروردگار آماده سازد. خدای متعال می فرماید:
 
«إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِینَ؛(1) به یقین در این [کیفر] برای هوشیاران عبرتهاست».
 
از حدیث مذکور و مانند آن، روان شناسان و دانشمندان اخلاق چنین برداشت می کنند که هر آن که قصد دیدن ملکوت را دارد، می باید نخست قلب خویش را پاک سازد و این با پالاییدن قلب از گناهان و آلودگی ها حاصل می شود و پس از آن، صفات نیکو را در آن کشت کند.
 
پس برای این منظور باید بدی ها را از قلب ریشه کن کرد. پس اگر کسی موفق به این کار شود، خدای متعال نیز فراخورِ موفقیّتش او را یاری می کند و مشمول رحمت و موهبت های خاص خویش قرار می دهد.

مدیریت اندام های بدن
 
از امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت شده است:
 
«ان من احب عباد الله الیه عبدا أعانه الله علی نفسه، فاستشعر الحزن وتجلبب الخوف فزهر المصباح الهدی فی قلبه؛(2) همانا از دوست داشتنی ترین بندگان خدا نزد وی بنده ای است که خدای متعال او را بر نفس یاری دهد و احساس اندوه کند و خود را با [پوشش] ترس بپوشاند. پس چنین کسی قلبش به هدایت روشن می گردد».
 
گفتنی است که دربرگرفتن حواس ظاهری و کنترل آنها بسیار ساده تر از کنترل قلب است. کنترل زبان کار چندان دشواری نیست. هرگاه انسان بر کسی خشم بگیرد و بخواهد او را دشنام دهد، کافی است دهان خود را ببندد و چیزی نگوید. یا اگر قصد زدن کسی را داشته باشد، انگشتان خود را در هم فرو برد. این گونه می تواند زمامِ کلیه اندام های بدن خویش را به دست گیرد و آنها را اداره کند که خطایی از آنها سر نزند. اما کنترل قلب بسیار دشوارتر است. برای مثال انسان ترسو اگر با موقعیتی ناگوار رودررو شود و بخواهد اختیار قلب خویش را به دست گیرد، شاید لحظاتی چند بتواند این کار را بکند، اما در نهایت تسلیم احساساتِ خود خواهد شد؛ زیرا او نتوانسته است قلب خود را در زندگی به گونه ای بپروراند که حریف شرایط ناگوار گردد و خود را نبازد. آری، پرورش قلب و مدیریت آن کاری است دشوار که به سادگی حاصل نمی آید. برای این منظور انسان باید قلب خود را در طول زندگی به طور مداوم برای رویارویی با موفقیت های گوناگون بپروراند.
 
پس به دست گرفتن اختیار جوارح بسا ساده تر از قلب و باطن خویش است، به ویژه در لحظه های خاص و حساس، مانند زمانی که انسان خشمگین می گردد یا گرفتار حسد یا طمع می شود. این حالت ها همواره برای انسان پیش می آیند. اگر این احساس ها را بپروراند و در برابر آنها ایستادگی نکند بیشتر می گردند، اما اگر قلب خویش را بیدار سازد و در پی رفع آنها بر آید، رفته رفته این صفات رذیله رو به کاستی می نهند و چه بسا زمانی فرا رسد که قلبش در برابر این احساس ها مقاومت کند و پیروز شود.
 
از روایت مذکور و از عبارت «فاستشعر الحزن» چنین بر می آید که خواستگاه حزن و اندوه نفس خود آدمی است. هنگامی که قلب انسان دچار اندوه گردد، انقباض و انبساط روحی او در چهره اش نمایان می گردد. مراد حضرت از حزن در این حدیث شریف، اندوه انسان از کارهای ناشایست و گناهانی است که مرتکب شده است، و نیز گناهانی که چه بسا در آینده گرفتار آنها شود. آیا می تواند حریف نفس خود شود یا خود را به آن گناه ها آلوده کند؟ این پشیمانی و دغدغه اندوهی همیشگی برای انسان مؤمن می آفریند. پس همان گونه حضرت امیر علیه السلام در این حدیث فرمودند، از سعادت بشر آن است که خدا توجه و اهتمام او را نسبت به نفس خویش بیفزاید تا بتواند زمام آن را به دست گیرد و نقاط ضعف و کاستی های آن را بیابد و آن را از تسلیم شدن در برابر شهوت ها و خواهش ها باز دارد. چنین کسی می تواند نفس خویش را رام سازد و آن را به کارهای نیک عادت دهد.

ابزارهای پاکسازی درون
 
برای اصلاح و پاکسازی درون ناگزیر ابزارها و مقدماتی لازم است. مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله می کوشد که سلسله ای از لوازم این کار را به خوانندگان گرامی معرفی کند. یک یک موارد این سلسله برای نیل به هدف ضروری است:
 
نخست: اخلاص نسبت به پروردگار سبحان است که مستلزم اراده و ممارست بسیار است. از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل شده است که:
 
«من أخلص لله أربعین صباحا تفجّرت عیون الحکمة من قلبه علی لسانه؛(3) هرکس که چهل روز برای پروردگار اخلاص ورزد، چشمه های حکمت از قلب او بر زبانش جاری می گردد».
 
قلب آدمی مانند آینه است. همان گونه که انسان نمی تواند خود را در آینه غبار گرفته به خوبی ببیند، اگر گناهان قلب او را دربرگیرند نیز نمی تواند به ملکوت خدا نظر افکند. خدای عزّ وجل می فرماید:
 
«الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ؛(4) کسانی اند که چون خدا یاد شود دلهایشان بترسد و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید و بر پروردگار خود توکل می کنند».
 
چرا هنگامی که یاد خدا به میان می آید قلب های اینان نمی لرزد؟ پاسخ: دل های اینها بر مبنای درستی ساخته شده است، یعنی طبیعت دلهایشان به ذکر خدای متعال خوگر شده، پس هرگاه نام خدا به میان می آید، یاد عمر گذشته می افتند و چه بسا آرزوی بازگشت آن را می کنند. یاد گناهان و کوتاهی های خود می افتند و از خدا برای آن گناهان پوزش می طلبند. در کل، اخلاص ورزیدن به خدای متعال کاری بس دشوار است ولی ناممکن نیست.
 
دوم: آنچه در پی اخلاص به پروردگار برای رهرو راه حقیقت بایسته است، استمرار و دوام محاسبه ی نفس است. انسان همواره باید نفس خویش را بابت کرده های خود بازخواست کند. این کار طبیعت وجود آدمی را دگرگون می سازد و او را از کارهای ناشایست دور می سازد و به انجام دادن اعمال نیک ترغیب می کند.
 
سوم: توکل بر خدا. عامل اصلی و مهم در رسیدن به هدف، یاری پروردگار متعال است. اگر خدا انسان را در پیمودن راه حقیقت یاری نکند، بی تردید انسان راه به جایی نخواهد برد و در گمراهی ها تباه خواهد شد. پس یاری جستن از خدای متعال و معصومان ـ که خدای سبحان آنها را وسیله ای برای راهیابی به سوی خود قرار داده است ـ از ابزارهای ضروری برای پاکسازی درون از آلودگی های نفسانی و جایگزین کردن آن با فضایل و صفات نیکوست.
 
به کار گرفتن این ابزارها با یکدیگر و به صورت توأم راه را برای سالک راه حقیقت می گشاید و او را به خواسته اش می رساند.
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. سوره ی حجر، آیه ی 75.
2. نهج‌البلاغه، ص 118، خطبه 87.
3. میزان الحکمه، ج4.
4. سوره ی انفال، آیه ی 2.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.