LOGIN
خبر
shirazi.ir
زندگی نامه
کد 4945
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 26 اسفند 1395 - 17 جمادى الثانية 1438
 
در زنجیره جهان هستی و سلسله بیکران عالم خلقت، نام از حلقه ای حیرت آور، به چشم آمد که چون ملائک، اراده خلقتش از خالق شنیدید، چنان حیرت زده گشته که عرضه داشتند: (اتجعل فیها من یفسد فیها و یفسک الدماء)؟! و پاسخ از این سؤال و حیرت چنین بود: (انی اعلم ما لا تعلمون).

آیا ملائک، وجود هابیلی خداپرست و مطیع، در کنار قابیل خونریز را می دانستند؟ آیا ملائک از وجود أنبیاء و رسولان تسلیم محض أمر خدا، در کنار ستمکاران جبار با خبر بودند؟ آیا ملائک در کنار نمرود مفسد و سفاک، ابراهیمی موحد (علیه السلام) عابد و تنها متکی بر خدای متعال را دیده بودند؟ آیا ملائکه در کنار فریادهای فرعون ستمگر و مدعی خدایی، صدای مناجات موسی (علیه السلام) در کوه طور را شنیده بودند؟

اگر ایشان از عبادت های خالص پیامبر أمین (صلی الله علیه وآله) در غار حرا، و مناجات های امیرمؤمنان (علیه السلام) در شب های خاموش نخلستان ها، خبری داشتند، اگر ایشان از جهاد و مجاهدت های رسول گرامی اسلام و امیرمؤمنان (علیه السلام) و سبط اکبر و سیدالشهدا (علیه السلام) آگاه بودند... شاید هرگز این سؤال را نمی کردند.

و چه بسا اگر از جان گذشتگی و فداکاری پیروان ولایت و امامت و از دوری و بی اعتنایی آنان نسبت به آسایش، لذات، مال و همه دلبندی های دنیا، و در مقابل، به جان خریدن سختی ها، تبعیدها، زندان ها، شکنجه ها و بد زبانی ها، تنها برای دفاع از دین، احکام قرآن و حریم ولایت خبر داشتند، شاید این سؤال را نمی پرسیدند، اگر می دانستند در مقابل جمعی که برای جوابگویی به خواسته های نفس و چنگ زدن بر کرسی ریاست، خزانه پول و تخت شهوت، هر ظلمی می کنند و هر جنایتی مرتکب می شوند و به قوانین خدا بی اعتنا هستند، جمعی هستند که با جان و مال و اهل خود مجاهده نموده و درس استقامت و پایداری، از مکتب دین و اهل بیت (علیهم السلام) آموختند و در مقابل همه آنها که آیات و احکام خدا را به بازی گرفتند می ایستند، و اگر می دانستند که در کنار مفسدین، مصلحینی و در کنار خائنین، خادمینی و در کنار ظالمین سفاک، حافظان دین و احکام قرآن و دماء مسلمین هم هستند، چه بسا از این اراده الهی تعجب نمی کردند، آنها از آنچه خدای یکتا آگاه بود بی خبر بودند و بر آن هم اعتراف کردند: (لا علم لنا الاّ ما علّمتنا).

و اکنون در قائمه پیروان ولایت و امامت، نام شهیدی ثبت است که چه در جوانی و چه پس از آن، در قلب میدان جهاد و تلاش، عمر خود را گذراند، فریادهایش خواب آسوده را از چشمان دشمنان دین و حکام ستمگر ربود، قلمش چونان نورافکنی پر نور، صراط مستقیم هدایت را که همان مکتب تشیع و مکتب ائمه معصومین (علیهم السلام) است، به هدایت طلبان می نمایاند... .

شهید والا مقام مرحوم آیت الله سید حسن شیرازی «قدس سره» با الهام گرفتن از قرآن و عترت، راه نجات ملت های مسلمان را بر آنها باز می گفت: و این همان چیزی بود که حزب بعث و دیگر ظالمین، از آن هراس داشتند، از لزوم گسترش شعائر حسینی بسیار می گفت و آن را بیمه کننده دین، در برابر همه خطرات دشمنان می دانست، حق قانون گذاری را منحصراً برای اسلام و معصومین (علیهم السلام) می دانست و هرگز قوانین مخالف با اسلام و محدود کننده آزادی های مشروعه فردی و اجتماعی را صحیح و قابل اجرا نمی دانست، مقابله با استعمار فکری و فرهنگی در کشورهای اسلامی و معرفی اسلام به جهان و مبارزه با ادیان و افکار باطل و منحرف را در سایه تأسیس مراکز دینی و گسترش سطح فعالیت های تبلیغی در سرتاسر دنیا، ممکن می دانست و پس از غیبت حضرت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تنها فقها و مراجع را رهبران امت اسلامی و حافظ امت در برابر خطرات و انحرافات و گرایشات فاسد می دانست و همواره بر پیروی از آنان تأکید داشت، بر اهمیت و حیاتی بودن مسئله شورا و مشورت خصوصاً در کارهای مهم اجتماعی در سطح رهبران معتقد بود، تشکیل و دوام حکومت اسلامی را در سایه شورای مراجع(1) و وجود احزاب و گروه های اسلامی تحت نظارت آنان(2) ممکن می دانست و از هرگونه مصلحت اندیشی، رعایت منافع مالی، ترس، رکود و سکوت، نظاره گر بودن در برابر بی عدالتی ها، ظلم و ستم ها، نشر افکار و عقاید منحرف و مورد اهانت قرار گرفتن مقدّسات دینی، منع می کرد، و نتیجه این گونه اعمال را، قطع نظر از عذاب اخروی، چیزی جز ذلّت و خواری در دنیا نمی دانست.

خاندان

آیت الله شهید سید حسن شیرازی در سال 1354 هجری در شهر نجف اشرف در خانواده ای اصیل و ریشه دار و معروف به علم، تقوی و جهاد چشم به جهان گشود.

جد اعلای خاندان: مرحوم آیت الله العظمی میرزا سید محمد حسن شیرازی «قدس سره» است که پس از فوت مرحوم آیت الله العظمی شیخ مرتضی انصاری «قدس سره» زعامت جهان تشیّع را به دست گرفت و نهضت معروف «تنباکو» را با درایت کامل رهبری نمود.

دایی ایشان مرحوم آیت الله العظمی میرزا محمد تقی شیرازی «قدس سره» است که در جریان انقلاب 1920 میلادی به رهبری ایشان ارتش متجاوز انگلیس از کشور اسلامی عراق بیرون رانده شد.

پسر عموی او مرحوم آیت الله العظمی میرزا عبدالله شیرازی «قدس سره»، و پدر بزرگوارش مرحوم آیت الله العظمی سید میرزا مهدی شیرازی «قدس سره» است، و برادر او مؤلف و مفکر بزرگ، مرجع راحل حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمد حسینی شیرازی «قدس سره» و همچنین دیگر برادر ایشان مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی «دام ظله» می باشد.

آن شهید در خانواده ای به دنیا آمده که بیش از یک قرن است به خاندان مرجعیت و فقاهت، تقوا و فضیلت، علم و سیاست، جهاد و اجتهاد، و خدمت به دین و مکتب تشیّع شهرت دارند.

آیت الله شهید در کودکی همراه پدر بزرگوار خود به کربلای معلی هجرت نمود تا در کنار بارگاه ملکوتی سرور آزادگان و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) رشد کند و درس جهاد و مقاومت و سرانجام، شهادت را فرا گیرد.

آیت الله شهید از نوجوانی به تحصیل علوم دینی مشغول شد، و پس از اتمام دروس سطح در محضر بزرگان فقه و اصول همچون مرحوم آیت الله العظمی سید هادی میلانی «قدس سره» و مرحوم آیت الله العظمی سید میرزا مهدی شیرازی «قدس سره» و مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمد رضا اصفهانی «قدس سره» و برادر عظیم الشأن خود، تلمّذ نمود تا به درجه اجتهاد نائل آمد. وی در حوزه علمیه زینبیه، خارج فقه و اصول را تدریس می نمود.

اخلاقیات

آیت الله شهید نمونه کامل اخلاق اسلامی بود. در ملاقات با افراد فوق العاده متواضع و بسیار خوش برخورد بود و خوش سخن بود و در عین حال متین و با وقار، به گونه ای که افراد از دیدار و گفتگو با وی لذّت می بردند و بهره مند می شدند. تنها هدفش خدا بود و برای تبلیغ و ادای تکلیف الهی و در جهت نشر معارف اهل بیت معصومین (علیهم السلام) شبانه روز زحمت می کشید، و در این راه توجهی به لباس و خوراک و دیگر تجملات نداشت، بسیار کم می خوابید. در برابر ناملایمات و مشکلات فوق العاده مقاوم بود، حتی در زیر سخت ترین شکنجه های مزدوران حزب بعث عراق ایستادگی نمود و ذرّه ای تسلیم نشد، زهد و تقوا از زندگی ساده و بی آلایش وی نمایان بود، با آنکه مدت مدیدی را در عراق، سوریه، لبنان و سایر کشورها به سر برد و بزرگترین مؤسسات دینی و فرهنگی و چندین حوزه و مدرسه علمیه را اداره می کرد و به عنوان یک شخصیت عالیقدر و روحانی مجاهد مطرح بود، تا پایان عمر هیچ خانه و ملکی خریداری نکرد.

مبارزات

1ـ در زمان نوری سعید:

در زمان نوری سعید که وی مرموزانه، اهداف شوم استعمار را در عراق پیاده می کرد، شهید بزرگوار با راهنمائی های والد معظم و برادر بزرگوار خود، به مبارزه با ستمگران وقت پرداخت و با تماس های مداوم به مقامات و مسئولین امر، در زمینه بی توجهی به مسائل دینی هشدار داده، با مقالات کوبنده و اشعار آگاهی بخش، حکومت وقت را تحت فشار قرار می داد، از جمله در رابطه با پیمان فیمابین دولت عراق و شاه مخلوع ایران که «پیمان بغداد» نامیده شد، مقاله ای تحت عنوان «پیمان استعماری» در مجله «الأخلاق و الآداب» که توسط ایشان اداره می شد، منتشر نمود و در آن شدیداً به نوری سعید و شاه ایران حمله کرد که موجب خشم طرفین گردید و در نتیجه سفیر ایران با همکاری حکومت عراق فشار زیادی بر ایشان وارد نموده، ضمن تعطیل مجله، کلیه همکاران و دست اندرکاران مجله مذکور را دستگیر نمودند.

2ـ زمان عبدالکریم قاسم:

در این زمان، شهید بزرگوار با تمام توان به مبارزه علیه حکومت عبدالکریم قاسم و کمونیست ها برخاست و به حق همچو سدی محکم در مقابل موج ویرانگر کفر و الحاد، جوانان شیعه را از گرفتار شدن در دام آنها نجات داد، و به همین منظور جلسه ای را به نام «الشباب الحسینی» تشکیل و با انتشار جزوات، نشریات مستدل، بحث و گفتگوهای مکرر، بطلان افکار کمونیسم را بر عامه مردم روشن می نمود، و درست در همین زمان با راهنمائی والد و برادر بزرگوار خود، جشن بسیار با شکوهی را در سالروز میلاد امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام) تشکیل داد که در آن، ماهیت پوچ کمونیست ها را افشا نمود، و با وجود کوشش فراوان دولت وقت مبنی بر عدم برگزاری آن، جشن باشکوه هر چه تمام تر برگزار می گردید.

3ـ زمان عبدالسلام و عبدالرحمان عارف:

در زمان حکومت این دو برادر نیز، آیت الله شهید همراه با گروهی از علما به ملاقات آنان رفته مصرانه از آنان درخواست اجرای بی کم و کاست قوانین اسلامی و لغو قوانین غیر اسلامی را نمود و چون با جواب مثبت آنان مواجه نشد، در جلسات عمومی و جشن ها موضعگیری سختی در مقابله با آنان اتخاذ نموده، به پافشاری بر علیه آنان پرداخت.

4ـ زمان حکومت بعثی ها:

حزب بعث توسط میشل عفلق مسیحی که پدرش اهل یونان و مادرش اهل فرانسه است، در عراق و جهت اشاعه بی دینی و انحراف جوانان مسلمان تأسیس و پایه ریزی شد. این بار نیز شهید بزرگوار، مصمم و با اراده ای آهنین وارد مبارزه با آنان شد تا توده امت را از این نقشه استعمار، آگاه کند که در این راستا از هر وسیله ی ممکن در جهت افشای ماهیت و نقشه های شوم آنان استفاده می نمود تا آنجا که حزب بعث تنها چاره را دستگیری و اعدام وی دانست و ایشان را در اوایل ربیع الاول سال 1389 هجری قمری دستگیر و روانه زندان قصر النهایه نموده و تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار داد، از جمله:

ضربات سخت و مکرر توسط شلاق های مخصوص، قرار دادن اتو برقی بر سینه، شکم و کمر چند بار، ضربات باتوم چوبی و آهنی به گونه ای که باعث شکستگی دست و پا و انگشتان ایشان شد و تا آخرین روزهای عمر از درد بعضی از آنها رنج می برد، سوزاندن قسمتهایی از بدن همانند صورت با آتش سیگار، کندن موی صورت و ابروها با وسایل برقی، سوزاندن موهای صورت دو بار، گرسنگی و تشنگی دادن چند روزه در اوج گرمای تابستان، آویزان نمودن وارونه، بستن به پنکه سقفی و روشن نمودن آن، انواع توهین ها و ضربات شدید مشت و لگد و... و از جمله خواسته های عمال خود فروخته ی بعث: ارائه نام حدود 300 تن از مراجع و علما بود که از ایشان می خواستند امضا کند که تمامی آنها برای اجانب، جاسوسی می کنند.

اما آیت الله شهید در برابر تمامی شکنجه های ددمنشانه رژیم سفاک، با توکل بر خدا پایداری نمود تا سرانجام بر اثر صدمات وارده او را به بیمارستان ارتش برده و از آنجا به زندان «بعقوبه» انتقال دادند، و پس از چند ماه اجازه ملاقات داده می شود و اول کسی که به ملاقات وی می رود، مادر بزرگوار آن شهید بود که فرزند، با دیدن مادر به سوی او می رود و دست مادر را می بوسد اما مادر بر اثر شکنجه های وارده در طول چند ماه بر فرزندش، او را نمی شناسد و می گوید: تو کیستی من حسن را می خواهم! فرزند، خود را معرفی می کند، مادر او را در آغوش می گیرد و آنقدر می گرید تا از حال می رود.

و سرانجام پس از چند ماه از برکت توسلات بسیار زیاد به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) و در نتیجه فشارهای وارده از سوی علما و مسلمانان در کشورهای مختلف بر رژیم بعث و از جمله انعکاس وسیع خبر دستگیری آیت لله شهید در مطبوعات لبنان، هند، پاکستان، بعضی کشورهای اروپایی و آفریقایی، شهید عالی مقام از زندان «بعقوبه» آزاد می شود و بلافاصله راهی بیروت می گردد و هنگامی که مأموران برای دستگیری مجدد وی مراجعه می کنند، ایشان از عراق خارج شده بود، و در لبنان مدتی را در بیمارستان تحت معالجه قرار می گیرد تا بار دیگر به فعالیت ها و خدمات خود به اسلام و مکتب تشیع ادامه دهد.

رژیم عراق همواره فشارهای خود را علیه آیت الله شهید و برادر بزرگوارش آیت الله العظمی سید محمد شیرازی «قدس سره» گسترش می داد تا بدین وسیله از فعالیت ها و فشار فزاینده آنها علیه خود بکاهد، و در اینجا به گوشه ای از اقدامات رژیم بعث اشاره می کنیم:

اتهامات بی شمار علیه آنان و افکار و کتاب ها و دوستان و مؤسسات وابسته به ایشان، دستگیری آن شهید و بسیاری از دوستان و تحت شکنجه قرار دادن آنها، گماردن جاسوس و مأموران در داخل و اطراف بیت ایشان جهت شناسایی شخصیت هایی که با ایشان مرتبط می باشند، ممنوعیت چاپ و انتشار بعض و گاه تمام کتب و حتی سوزاندن بعض کتب و یا مصادره آنها از چاپخانه، تحت تعقیب قرار دادن چاپخانه هایی که اقدام به چاپ کتب ایشان می نمودند، مراقبت شدید و مصادره نامه ها و تلگراف هایی که از داخل و خارج عراق برای ایشان ارسال می شد و نامه ها و تلگراف هایی که از سوی ایشان فرستاده می گشت، ممانعت از مسافرت دوستانشان به سایر کشورها حتی مسافرت به حج، اشکال تراشی و ایجاد ممانعت در کارهای اداری دوستانشان، منع طلاب علوم دینی از شرکت در درس خارج ایشان و منع حضور مردم در نماز جماعت ایشان، تعطیل درمانگاه القرآن الکریم، صندوق قرض الحسنه، مدارس حفّاظ قرآن، کتابخانه عمومی و...، توقیف کلیه نشریات و مجلاتی که در جهت حلّ مسائل و مشکلات اجتماعی و دینی منتشر می شد، ممانعت از ارسال کتاب های ایشان به خارج از کشور، مصادره اموال و وجوهات شرعیه که جهت کمک به محرومین برای ایشان ارسال می گردید، ممانعت از تشکیل جلسات درس اخلاق، مراقبت شدید جهت خنثی نمودن تمام فعالیت های ایشان در جهت نجات ملت های مسلمان از یوغ استعمارگران، دستگیری دوستان و نزدیکان ایشان و تهدید و شکنجه آنان جهت تعهد به عدم همکاری و نرفتن به بیت ایشان و قابل توجّه آنکه پس از شکنجه افراد از آنان خواسته می شد در تعهّد خود، عنوان کنند که به اختیار خود متعهّد می شوم که... .

مؤسسات مذهبی

آیت الله شهید در شهر مقدس کربلا، مؤسسات و مراکز بسیاری را تأسیس و اداره می نمود، از جمله بیش از ده مجله مذهبی با تشویق برادر بزرگوار خود تأسیس کرد که عبارت بودند از: «الأخلاق و الآداب»، «أجوبه المسائل الدینیة»، «صوت المبلغین»، «نداء الإسلام»، «القرآن یهدی»، «أعلام الشیعة»، «منابع الثقافة الإسلامیة»، «صوت العترة»، «ذکریات المعصومین (علیهم السلام)»، «مبادیء الإسلام» و... و همچنین تشکیل و برگزاری هیئت های مذهبی و فرهنگی مانند: هیئت الشباب الحسینی، مهرجان امیرالمؤمنین (علیه السلام) و... .

شهید بزرگوار در لبنان نیز اقدام به تأسیس مراکز و مؤسسات متعددی نمود از جمله: تشکیل حوزه علمیه و مدرسه الإمام المهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف»، انتشارات دارالصادق (علیه السلام)، مجله الایمان، تأسیس «جماعة العلماء» که در زمینه های مختلف مذهبی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی فعالیتی چشمگیر داشت. او لبنان را محل و مرکز مناسبی جهت نشر اسلام و مذهب اهل بیت (علیهم السلام) می دانست و در آن مشغول به فعالیت های مختلف بود و روزنامه ها و مجلات لبنان به صورت پیگیر فعالیت ها و اقدامات ارزنده او را در مختلف مسائل منعکس می نمودند.

ایشان در سوریه نیز اقدام به خدمات و فعالیت های زیر بنائی نمود از جمله در کنار حرم مطهر حضرت زینب «سلام الله علیها» با وجود مشکلات بسیار فراوان، اقدام به تأسیس حوزه علمیه زینبیه در سال 1394 هجری قمری نمود که اولین مرکز شیعی در این منطقه است و بحمدالله منشأ برکات و خدمات فراوانی گردید و تاکنون صدها مبلّغ، مدرس و طلبه علوم دینی را پرورش داده است و خود ایشان در این حوزه علمیه خارج فقه و اصول را تدریس می نمود. و همچنین در شهرهای مختلف سوریه اقدام به تأسیس مساجد و حسینیات متعدّدی نمود، مانند:

مسجد السیّدة فاطمة الزهراء (علیه السلام) حمص، مسجد الإمام زین العابدین (علیه السلام) حمص. حسینیه ای در حمص. مسجد الإمام الحسین (علیه السلام) صافیتا. مسجد الإمام الصادق (علیه السلام) اللاذقیة. مسجد الإمام الرضا (علیه السلام) جبلة، حسینیه ای در بانیاس و... .

علویین سوریه

آیت الله شهید با زحمات طاقت فرسا، ضمن بحث های طولانی با بزرگان و علمای علویین سوریه، آنها را به مکتب جعفری (علیه السلام) هدایت نمود که بیش از هشتاد تن از بزرگان آنان با انتشار بیانیه ای تشیّع خود را اعلام داشتند و در نتیجه دو میلیون علوی به دست توانمند او شیعه شدند، بیانیه مزبور به چند زبان چاپ و منتشر شده است. و جهت آگاهی بیشتر و استقامت و پایداری آنها در مذهب تشیّع، بیش از دویست هزار جلد کتاب در میان آنان توزیع نمود و در این زمینه به ایراد سخنرانی های متعدد می پرداخت که این اقدامات توسط شاگردان ایشان همچنان ادامه دارد.

سفرهای تبلیغی

شهید والا مقام در جریان سفر به کشورهای آفریقایی نسبت به امور مسلمانان و شیعیان ساکن در قاره آفریقا، رسیدگی نموده و در سفر خود به ساحل عاج، سیرالئون و دیگر مناطق، اقدام به تأسیس مراکز تبلیغی و دینی نمود و در تماس های خود با شیعیان و شخصیات و بزرگان آن مناطق در جهت پیشبرد اهداف اسلامی، آنان را راهنمائی و ارشاد می نمود. در شهر «ابیدجان» ساختمان یک مرکز بزرگ اسلامی و متشکل از مسجد، حسینیه، کتابخانه، مدرسه و بیمارستان را تأسیس و نماینده ای از سوی خود جهت اداره آن مرکز و رسیدگی به امور مسلمین در ساحل عاج تعیین نمود.

در طول سفر در تماس با مهاجرین لبنانی مقیم آفریقا، آنان را نسبت به تبلیغ عقائد اسلامی و مکتب تشیع در کنار فعالیت های اقتصادی تشویق می کرد.

چندین بار به سفر حج بیت الله الحرام مشرف شد و هر بار، در جهت تحقق اهداف دینی تماس های مستمری با مسلمان های کشورهای مختلف گرفته، با وضعیت زندگی و مشکلات آنان آشنا می شد و نسبت به هدایت و ارشاد کامل آنان فعالیّت می نمود و با تشکیل کنفرانس هایی متشکل از علما و بزرگان دینی به بررسی مشکلات مسلمانان می پرداخت.

در راستای اعطای آزادی های بیشتر به شیعیان در طول مراسم حج، از جمله آزادی زیارت قبور ائمه طاهرین (علیهم السلام) در بقیع، بوسیدن ضریح مطهر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و گذاردن مهر در نماز و... و همچنین آزادی شیعیان ساکن آن کشور در انجام مراسم مذهبی، خود کوششی بسیار می نمود. وی در جهت ساختن بقیع، گام های مؤثری برداشت.

آیت الله شهید چند بار به مصر سفر نمود و از نزدیک وضع آن کشور و دانشگاه ازهر را مشاهده نمود. و چندین بار با شیخ محمود شلتوت که فتوا به جواز عمل بر طبق مذهب تشیّع صادر کرده بود، ملاقات نمود و مباحثات مفصلی را در معرفی هر چه بیشتر مذهب تشیّع با او نموده که در نتیجه، شیخ شلتوت وعده داد تا فتاوای دیگری مبنی بر حقانیّت مذهب تشیّع صادر کند. و در جریان سفرهای خود به مصر جهت تجدید بنای مرقد سرلشکر ارتش امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام) یعنی مالک اشتر، تلاش های زیادی نمود.

تألیفات

بیش از چهل اثر ارزنده از آن شهید مجاهد بر جای مانده است که تنها بعضی از آنها به چاپ رسیده و تعدادی هم به فارسی و... ترجمه شده است:

کلمة الله هی العلیا، کلمة الإسلام، کلمة الرسول الأعظم (صلی الله علیه وآله)، کلمة الإمام علی (علیه السلام)، کلمة فاطمة الزهراء (علیها السلام)، کلمة الإمام الحسن (علیه السلام)، کلمة الإمام الحسین (علیه السلام)، کلمة الإمام زین العابدین (علیه السلام)، کلمة الإمام الباقر (علیه السلام)، کلمة الإمام الصادق (علیه السلام)، کلمة الإمام الکاظم (علیه السلام)، کلمة الإمام الرضا (علیه السلام)، کلمة الإمام الجواد (علیه السلام)، کلمه الإمام الهادی (علیه السلام)، کلمة الإمام العسکری (علیه السلام). کلمة الإمام المهدی (علیه السلام)، کلمة الأنبیاء (علیهم السلام)، کلمة السیدة زینب (علیها السلام)، کلمة الأصحاب، کلمة العلماء و الحکماء، خواطری عن القرآن (3 جلد)، الإقتصاد الإسلامی، العمل الأدبی، الأدب الموجّه، التوجیه الدینی، الشعائر الحسینیة، الصراع المریر، إله الکون، حدیث رمضان، دیوان اشعار، بحوث و مقالات و... .

شهادت

و سرانجام عصر روز جمعه 16 جمادی الثانی سال1400 هجری قمری در سن 46 سالگی هنگامی که از هتل محل اقامت خود در بیروت خارج می شود تا در مجلس ختمی که برای شهادت مرحوم آیت الله العظمی سید محمد باقر صدر «قدس سره» در مدرسه الإمام المهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف» برگزار نموده بود شرکت کند، تاکسی حامل ایشان توسط چهار ماشین محاصره شده و با رگبار گلوله های مزدوران بعثی به طرف ایشان و اصابت چند گلوله به سر در حالی که خون، سر و رویش را فرا گرفته بود، دعوت حق را اجابت نموده و به درجه شهادت نائل گردید.
 
بلافاصله پس از این حادثه، خبر شهادت آن عالم خدمتگزار، در میان مسلمانان جهان و خبرگزاری های مختلف منعکس می گردد، رئیس دولت لبنان در واکنش نسبت به این حادثه مؤلمه می گوید: ما از این جنایت هولناک که به زندگانی علامه سید حسن شیرازی خاتمه داد به شدت متنفریم و آن را محکوم می نمائیم. شیخ محمد مهدی شمس الدین نائب رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان ضمن اظهار تأسف از ترور ایشان می گوید: این جنایت فجیع بر ضد ما و ضد اسلام صورت گرفت و از دست دادن ایشان به معنای فقدان ارزش های علمی و دینی و زبان از بیان اندوه وارده بر اثر این جنایت، عاجز است. رئیس مجلس لبنان، بسیاری از وزرای کابینه لبنان و گروه های مختلف سیاسی و مذهبی در سراسر جهان، ترور آن علامه شهید را محکوم کردند، اکثر رسانه های گروهی کشورهای اسلامی و عربی و همچنین خبرگزاری های مهم جهانی با اعلام خبر ترور ایشان به بیان مختصری از شخصیّت و فعالیّت های او پرداختند. هزاران تلگراف از نقاط مختلف جهان در تسلیت این حادثه تأسف بار به خاندان علم و فقاهت شیرازی به قم مخابره شد.
 
مراجع تقلید، آیات عظام و شخصیات مذهبی جهت تسلیت، به دیدار ایشان رفتند. پیکر پاک آیت الله شهید در لبنان و سوریه با احترام کامل تشییع شده، سپس به ایران منتقل گردید و پس از تشییع در تهران برای خاکسپاری به قم منتقل شد. درس های حوزه علمیه به دستور آیات عظام تعطیل گشت، بازار قم نیز تعطیل گردید و پیکر آن خدمتگزار اسلام و مدافع حریم ولایت با حضور مراجع عالیقدر تقلید و علما و مدرسین و اقشار مختلف مردم به طرف حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه «علیها السلام» تشییع و پس از برگزاری نماز توسط مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی «قدس سره» در کنار مرقد مطهر آن حضرت به خاک سپرده شد، رضوان الله تعالی علیه.
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) و (2) به کتاب «آیت الله الشهید السید حسن الشیرازی فکرة و جهاد» ص447 و449 مراجعه شود.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.