LOGIN
خبر
shirazi.ir
سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی (جلسه بیست و سوم)
کد 5551
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 11 شهریور 1396 - 10 ذوالحجّة الحرام 1438
«فشل (شکست) بین تفاعل و انفعال»
 
در روز پنج شنبه 24 ذی القعده 1438ق (1396/5/26) جلسه بیست و سوم از سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی با حضور علما، فضلا و اعضای دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله برگزار شد.
 
در این جلسه حجت الاسلام والمسلمین شیرازی به مباحثی در زمینه ی «فشل (شکست) بین تفاعل و انفعال» پرداختند که به صورت چکیده به بخشی از بیانات ایشان اشاره می گردد.
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وعترته الطیبین الطاهرین، ولعنة الله علی أعدائهم أجمعین إلی یوم الدین
 
خدای سبحان در قرآن کریم می فرماید: «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًی فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ؛ فرمودیم جملگی از آن فرود آیید پس اگر از جانب من شما را هدایتی رسد آنان که هدایتم را پیروی کنند بر ایشان بیمی نیست و غمگین نخواهند شد» (بقره/38).

همچنین فرموده است: «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ * لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَی مَا فَاتَکُمْ؛ هیچ مصیبتی نه در زمین و نه در نفسهای شما [= به شما] نرسد مگر آنکه پیش از آنکه آن را پدید آوریم در کتابی است این [کار] بر خدا آسان است * تا بر آنچه از دست‌ شما رفته اندوهگین نشوید» (حدید/22و23).

ـ امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام می فرماید: «لولا التجارب عمیت المذاهب وفی التجارب علم مستأنف؛ اگر تجربه ها نباشد، راه ها کور (بسته) می شود و در تجربه ها دانش جدید وجود دارد».

ـ نیز می فرماید: «العاقل من وعظته التجارب؛ عاقل کسی است که از تجربه ها پند بگیرد».

این شیوه ی سخن و به کارگیری عبارت ها افاده ی حصر می کند.

ـ فشل یا شکست، بزرگ ترین چالش انسان در زندگی و مهم ترین مانع و محدودیت و بیشترین موضوعی است که بر زندگی او اثر می گذارد، آن هم به لحاظ دو امر تأثیرگذار که مترتب بر فشل است: 1) ترس 2) اندوه.

ـ فردا مصادف با روز «دحو الأرض؛ گسترانده شدن زمین» و روزی که حضرت آدم علیه السلام به زمین فرو فرستاده شده، می باشد. آنچه برای حضرت آدم علیه السلام پیش آمده، بزرگ ترین فشل و شکستی است که تاریخ از انسان به یاد دارد و ثبت کرده است. این واقعه و فشل همزمان بزرگ ترین دستاوردِ انسان و آن «اجتباء» برگزیدگی الهی بود.

ـ مبحث و کندوکاو در موضوع فشل در پنج عنوان می گنجد:

1) تعریف و تقسیم 2) حقیقت فشل 3) موقعیت حساسِ آن 4) عوامل و عناصر تشکیل دهنده ی آن 5) جایگاه و ارزش آن.

(مورد پنجم در بحث ما موضوعیت دارد).

عنوان اول: تعریف و تقسیم است، بدین معنا که هر تزلزل و ناکارآمدی ای را در زندگی از جهت نیل به اهداف باشد یا به دلیل مقایسه ی درصد سود و منافع یا حجم زیان باشد که از این طریق فشل گویند، می توان موفقیت یا عکس آن را تعیین نمود.

عنوان دوم: حقیقت فشل است که قضیه ی آن به پاره ای از معیارها منوط است و هر تفاوتی در این معیارها، عنوان فشل را به موفقیت یا عکس آن بدل می کند، مانند اختلاف معیارهای مادی و معنوی، دنیایی و روحانی.

عنوان سوم: موقعیت فشل است که در مراحل آخرینِ موفقیت قرار دارد. موفقیت و عملیات نیل به موفقیت پنج مرحله ی اساسی و بنیادین را دربر می گیرد:

1) شادمانی و رؤیا آفرینی؛

2) تمایل و اشتیاق شدید برای محقق شدن آن رؤیا؛

3) تهیه ی مقدمات، عناصر، اسباب و عوامل [فراهم آورنده ی] آن؛

4) برخورد و تن دادن به موانع و سختی ها، دست اندازها و مشکلات آن؛

5) پشت سر گذاشتن موانع است که مرحله ی محقق کردن و به فعلیت درآوردن رؤیا می باشد.

فشل هماره در آغاز مرحله ی اخیر و آغاز طلوع سپیده دمِ موفقیت و در مرحله ی پنجم رخ می نمایاند. از همین جا انگیزه های بسیار قوی ای برای چشم پوشی از کل طرح و برنامه خودنمایی و بروز می کند.

عنوان چهارم: فشل است. این موضوع گاهی به سبب انگیزه و عوامل داخلی بروز می کند و زمانی برآمده از عوامل خارجی است.

عوامل داخلی پدیدآورنده ی فشل را می توان در یک عنوان آورد و آن «آشفتگی و نابسامانی روانی» است که عمده ی آن به شرح زیر است:

الف) طبیعتِ دشمنی که سبب اصلی برخی از گرایش هاست از جمله:

1) گرایش به ایجاد ارتباط مبنی بر زیاده خواهی و فرصت طلبی؛

2) گرایش به حاکمیت، تسلط جویی و به مالکیت درآوردن و توسعه طلبی؛

3) ایستادگی در برابر روابط عاطفی و کوشش برای از بین بردن آن؛

4) تمایل شدید به هراس آفرینی، بزرگ نماییِ حوادث منفی و ناچیز انگاشتن و بی مقدار شمردن رویدادهای مثبت؛

5) گرایش به بحرانی نشان دادن امور، پدید آوردن زمینه ی اعتراضِ اجتماعی و نهادینه کردن آن.

ب) طبیعت سستِ تنبلِ درون گرایِ سرد است که باید نداشتن اراده، اندیشه، عدم تمایل به تصمیم گیری و در افتادن و تن دادن به عرصه های طبیعی را نیز بر آن ها افزود.

ج) طبیعتِ گوشه گیری، انزوا و خویشتن گرایی است که امور زیر حاصل آن است:

1) عزلت 2) نداشتن یا داشتن ارتباطات اندک 3) برقرار کردن روابط سطحی و قشری 4) سستی در فعالیت های اجتماعی 5) سستی و کم کاری در قبول کردن [مسئولیت].

د) طبیعت و روح ناامیدی که در نداشتن اعتماد به نفس و عدم احساس استقلال شخصیتی ناشی می شود و در نهایت این طبیعت به احساس بدبختی، تسلیم شدن، حقارت و فرومایگی می انجامد.

هـ) عدم استواری و ثبات در ارزیابی است. بسیاری از مردم طبیعتِ عاطفی پر جنبش دارند که آنان را به مبالغه، افراط و گزافه گویی در سنجش بحران ها و مصیبت ها و ارزیابی منافع و درآمدها وا می دارد که گاهی حالت هیستریک پیدا می کند.

و) آشفتگی در معاشرت است که در صورت عدم رسیدن به گرایش و تمایلاتی خاص در سطح اجتماعی، مانند کسب شهرت و عنوان های کلیدی یا رسیدن به منصب چهره می نماید.

ز) آشفتگی و نابسامانی غریزی است که عمده ترین جنبه ی شهوانیِ آن دارای وجوه سه گانه است:

رسول خدا صلی الله علیه وآله در این باره فرموده اند: «من وقی شر ثلاث فقد وقی الشرَّ کلّه، لقلقه وقبقبه وذبذبه؛ هرکس که از شر سه چیز ایمن شود از تمام شرور ایمن خواهد بود: زبان، شکم و شرمگاه (غریزه ی جنسی)».

ح) آشفتگیِ [ناشی] از ترس و سراسیمه شدن که گونه های فراوانی دارد و در عنوان های «ترس» و «سراسیمه شدن» قرار می گیرد. مانند ترس از اقدام به کاری، ریسک، به خطر افتادن و ترس به دلیل قرار گرفتن در ارتفاع.

ـ عامل خارجی را می توان در پنج موضوع اساسی محدود کرد:

1) قدرت و قساوت و بی رحمیِ نابود کننده ی طبیعت است. امیرمؤمنان علیه السلام در این باره فرموده اند: «دار بالبلاء محفوفة وبالغدر معروفة؛ [دنیا] سرای درهم پیچیده ی به بلایا و به خیانت شهره است».

2) ابهام و پیچیدگی ابعاد زندگی و جهل مطلقِ انسان است. خدای متعال در این باره می فرماید: «وَاللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا؛ خدا شما را از شکم مادرانتان در حالی که چیزی نمی‌ دانستید بیرون آورد» (النحل/78).

3) قاعده ی بازی است. هر چیزی در زندگی از قواعد، معیارها و قراردادهایی پیروی می کند. بنابراین عدم پذیرش یا نادیده گرفتن هر یک از این قواعد سبب فروریختن پروژه و برنامه می شود. اگر این وضعیت برای یک فردِ فعال در کار جمعی به وجود بیاید همین اندازه برای نابودی طرح کفایت می کند، به ویژه اگر این عدم پذیرش با نادیده گرفتن به صورت مکرر و پیاپی صورت گیرد، چراکه بر اساس قاعده ی منطقی، نتیجه از خردترین و بی مقدارترین مقدمات پیروی می کند.

4) آشفتگی و نابسامانی زمانی و مکانی است. ممکن است انسان در شرایط لحظه ای و موقت و به صورت همه جانبه سخت زیر فشار باشد، به گونه ای که سخت کوشان و با جدیت درصدد یافتن راه و ابزاری برای شانه خالی کردن و رهایی از وضعیت موجود خود باشد.

5) ناتوانیِ سازمان ها و نهادهایی است که روابط بین مردم، روابط خانوادگی، روابط اجتماعی، روابط با سرزمین و دولت و روابط با دیگر دولت ها را تنظیم می کنند.

عنوان پنجم: ارزش است که می توان آن را به دو بخش تقسیم کرد: ارزش علمی و ارزش عملی که بخش دوم نتایجِ موفقیت آمیزی در پی دارد. شکی نیست که فشل در تمام انواعِ خود در کار علمی بروز می کند و سرآمد تمام ارزش های عملی گوناگون و موفقیت آمیز است؛ ارزش هایی که در دست هیولا به شدت متزلزل می ماند و با یک حادثه ی ناچیز و بی مقداری همه ی دستاوردهای صدساله و موفقیت چند ده ساله بر باد می رود. برای مقابله با چنین خطری باید از تزلزل ها و ناکارآمدی های پیش آمده درس آموخت و آن را مدنظر قرار داد.

روشن باشد که موفقیت می تواند موفقیت های دیگر و حتی میلیون ها موفقیت را در پی داشته باشد، ولی محال است که برای خود و امثال خود مصونیت بیافریند. این مصونیت زمانی حاصل می شود که با فشل تعامل و تفاعل داشته باشیم و از انفعال تبلور یافته در «ترس و اندوه» پرهیز کنیم.

غافل نباشیم که فشل به منزله ی «سیستم دفاعی بدن» است که با تزریق واکسن. (همان ویروسِ ضعیف شده) به فرد بیمار تقویت می بخشد. این فرایند در واقع فشل در کنشِ بهداشتی است و برای مدتی با بیماری فردِ واکسینه شده خودنمایی می کند، اما در نهایت در مقابل بیماری ها مصونیت خواهد یافت.

امام باقر علیه السلام می فرماید: «الجسد اذا لم یمرض یأشر ولا خیر فی جسدٍ لا یمرض؛ اگر بدن بیمار نشود سرمست خواهد شد و بدنی که بیمار نشود در آن خیری نیست».

زندگی کسی که بدنش توان دفاع و سیستم دفاعی نداشته باشد با خطرهای فراوان و بی حد و مرزی مواجه است. از این رو فشلِ موردی، مهم ترین منافع و مصالح انسان در زندگی به شمار می رود و این واژه برترین لفظِ فرهنگ لغات است.

ـ در ماه سپتامبر 1903 میلادی روزنامه ی نیویورک تایمز مقاله ای از دو استاد فیزیک منتشر کرد. این دو استاد با قاطعیت و بر اساس دستاورد های علمی ثابت کردند که پرواز انسان امر محال و غیر ممکن است. دقیقاً پس از سه ماه، یعنی در ماه دسامبر «برادران رایت» توانستند رؤیای پرواز را که میلیون ها بار ناکام شده بود با موفقیتِ کامل به نام خود به ثبت برسانند.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.