LOGIN
خبر
shirazi.ir
سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی (جلسه بیست و هشتم)
کد 5959
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 29 آذر 1396 - 1 ربيع الثاني 1439
«خود آگاهیِ فطری، نیروی دفع و نیروی مهار کننده»
 
در روز پنج شنبه 18 ربیع الأول 1439ق (1396/9/16) جلسه بیست و هشتم از سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی با حضور علما، فضلا و اعضای دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله برگزار شد.
 
در این جلسه حجت الاسلام والمسلمین شیرازی به مباحثی در زمینه ی «خود آگاهیِ فطری، نیروی دفع و نیروی مهار کننده» پرداختند که به صورت چکیده به بخشی از بیانات ایشان اشاره می گردد.
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وعترته الطیبین الطاهرین ولعنة الله علی أعدائهم إلی یوم الدین
 
خدای متعال پس از یازده بار سوگند به بزرگترین کائنات و ذات اقدس خویش می فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا؛ هرکس آن (نفس) را پاک گردانید قطعاً رستگار شد * و هرکه آلوده اش ساخت قطعاً زیان دید» (شمس/9و10).

در خطبه ی «وسیله ی» نهج البلاغه آمده است: «کم عاکفٍ علی ذنبه فی آخر ایّام عُمُره؛ چه بسا کسانی که در روزهای پایانی حیات خود بر گناه اصرار دارند».

و فرموده اند: «الحجر الغصیب فی الدار رهنٌ علی خرابها؛ یک سنگ (خشت، آجر) غصبی در [پیکره ی] خانه مایه ی ویرانی آن خواهد بود».

ـ روان و نفس انسان مهم ترین الفاظ قرآن کریم را تشکیل می دهد. آیه های پیش خوانده و ده ها آیه مانند آن بهترین گواه بر اهمیت بی مانند (دو جنبه نگری) قرآن کریم می باشد، مانند: 1) اهتمام و صیانت 2) بی توجهی و عدم صیانت.

ـ احساسات، مهم ترین جنبه ی روان و نفس انسان است و نیرو و قدرت روانیِ بزرگ و سخت پیچیده او می باشد که در به وجود آوردن انفعالات روحی اثر مطلق دارد که به عملیات روحی و سپس به عملیاتِ رفتاری و فیزیولوژی می انجامد و آخر سر این که بر تمام سرنوشت انسان اثر می گذارد و در این فرایند سلطه ی کامل خود را در تأویل و تفسیر عناصر شناختی و ایجاد ارتباط بین مفاهیم نظری و ایجاد رابطه ی عمیق بین عقاید و ایدئولوژی ها در سطح عالی حاکم می کند.

از این رو احساسات، عاملی اساسی است که انسان را به اندیشیدن، هماهنگ سازی و اذعان وا می دارد. در این معنا دو نوع احساسات و درک وجود دارد: 1) معرفتی 2) روانی.

از رهگذر این دو و کشاکش آنها افکاری به غایت پیچیده به وجود می آید.

ـ عملیات روحی و روانی، مانند: حسد، طمع، نگرانی، دلواپسی، ترس، کج حوصلگی، جوشش، اضطراب، افسردگی، هیجان و نیز اشتیاق، دوست داشتن، آرامش، اطمینان خاطر، خشوع، خضوع و اهتمام ورزیدن می باشد.

ـ عملیات رفتاری عبارت است از: خشونت، خشم، سرزندگی، تحرک، شتابزدگی، جوش و خروش، هیاهو، گردن کشی، جنبش، سکوت، وقار، نرمی، جمود، کسل بودن و... که این امور ما را در زندگی مدیریت می کنند.

انسان در زندگی از دو قدرت برخوردار است:

1. قدرت دفع که به منزله ی پدال بنزین است؛

2. قدرت مهار کننده به منزله ی پدال ترمز است.

مخفی نباشد که برداشتن پا از روی پدال ترمز صدها هزار بار از فشردن پدال بنزین مهم تر است، زیرا برای پیشرفت و به جلو گام برداشتن باید قدرت مهار کننده را ناکارآمد کرد.

ـ بر این اعتقاد هستم که هر انسان به هنگام زاده شدن هر دو پایش پدال ترمز را می فشارد و تا واپسین لحظه ی زندگی همچنان آن را تحت فشار نگاه می دارد و پدال ترمز نماینده ی احساسات پرورش نیافته است.

ـ هر انسانی از اندوخته ای بسیار بزرگ از نیروی دافعه، برجستگی و نبوغ، موهبت ها، امکانات و عناصر مادی و معنویِ بی انتها و به بزرگی و گستردگیِ دریای بدون ساحل که کاستی نمی یابد، برخوردار است. انسان همچنین از میراث و اندوخته های سنگین و گسترده ی برآمده از تلاش نیاکان و تمام سابقه و دستاورد خرد و کلان پیشینیان و بیگانگان برخوردار است، اما به وسیله ی احساسات پرورش نیافته آن را تباه می کند.

ـ در این جا سخن از «اعتماد به نفس» نیست، زیرا با توجه به اهمیتِ فوق العاده ی آن، تحت تأثیر و در سایه ی احساساتِ صیقل نشده قرار گرفته است، بلکه همانند سایر قدرت ها و توانمندی های انسان در سایه ی احساساتِ سست و فرومایه، به عامل نابود کننده ی انسان بدل می شود.

ـ بزرگ ترین برجستگان، عالمان، بزرگان، رهبران جهانی، هوشمندان و نخبگان تحت تأثیر بی حد و مرز نیروی ویرانگر و نابودکننده ی احساسات قرار دارند و اگر آن را بشناسند نیز محال است که از دام آن رهایی یابند.

ـ بیماری های روحی ـ روانی به صورت بسیار بسیار هولناکی در جهان شیوع یافته است. مشکلات روانی، بیماری های فیزیکی مرگبار، روابط شکست خورده ی خانوادگی، خانواده های فروپاشیده، زندگی علمیِ آشفته و جز آنان یکی از نمادهای شبیخون و مرگبار احساسات است.

ـ به همان نسبت، مشکلات و فرصت ها از ما، نادانان و سفیهانی ساخته است که در اعمال و تصرفات خود ناتوانیم و در نهایت ما را به سوی پرتگاه ها و لغزش گاه های شهوات، حماقت ها، غرور، کودنی، بلاهت و جز آن می کشاند که تماماً به دلیل و تحت تأثیر مشتی احساسات صیقلی نشده و پرورش نیافته صورت می گیرد.

ـ منابع و مصادر هر دو قسم احساساتِ معرفتی و روانی از پنج عنصر بر می آید:

1) مصالح و مفاسد 2) امید و نومیدی 3) جاذبه و نفرت آفرینی 4) تدین و لائیسم 5) استقلال.

ـ منبع اول: مصالح و مفاسد که اساسِ فطریِ مصلحت و عبارت است از احساس لذت بخشی که توأم با فعالیت منتهی به اهداف همراه است و علی رغم موانع خارجی هیچ مانعی روانی ندارد. مفسده، معارض و متضاد این مفهوم است.

ـ این مفهوم (مقابل) به سه بخش: در (فی)، یا (أو) و بین (بین مصالح و مفاسد) تقسیم می شود که بر: اشیاء، مشترک بین چند چیز و تقسیم شده بین اشیاء استوار است.

ـ این منبع غالباً به صورت خودکار و گاهی نیز آگاهانه بزرگ ترین تأثیر بر شخصیت انسان و بالندگی اش در عرصه های گوناگون رفتار، شتابزدگی و اهتمام ورزیدن او دارد.

ـ منبع دوم: امیدواری و نومیدی است. این مقوله امیدواری، اعتماد به نفس، تضمین موفقیت و قدرت بر تعیین اهداف و گرایش های خوشبینانه و شوق و امید به زندگی در زمان حال و آینده را در انسان به وجود می آورد و نومیدی و یأس و احساس درماندگی و بیچارگی در نطفه ی آن قرار دارد.

ـ ارسطو گفته است: زمان حاضر موضوعِ ادراک و شناخت و آینده موضوعِ امید است.

این تعبیر در نهایت ضعف است، چراکه «ادراک» و «امید» با یکدیگر همگونی و سنخیت ندارند، زیرا ادراک از مقوله ی علم و امید از احساسات است.

ـ بر این نظر و اعتقاد هستم که «زمان حاضر» موضوع قضا و قدر (اختیار و عدم اختیار) است و موضوع «لابد (ناچاری) عقلی» که به هیچ تلاشی برای سرکشی، شانه خالی کردن و یا رهایی، تن نمی دهد، بی تفاوت که از جنبه ی ذاتی یا آثار مترتب بر آن باشد.

ـ این منبع غالباً در تاریکی ها می لغزد، از توقعات حقیقی منسجم با معیار واقع، بیدار و آگاهانه و همراه با عقل و منطق تهی است. چنین لغزشی به اشتباه در محاسبات باز می گردد.

ـ در شرایط سخت و اوضاعی که تحمل آن سخت می باشد، مانند زندان، بیماری، زندگی سخت و مشقت بار و زیر لگد یوغ و سلطه ی استبداد قرار داشتن انسان به شدت نیازمند امید است، هرچند توهمی و غیر منطقی، به امیدواری و آرزومندی وانمود و تظاهر کند، زیرا این حالت بسیار کم ضرر است.

ـ منبع سوم: جذب و گریزاندن است. این منبع نمایانگر سرشت روانی در مقابل مفاهیمی است که اشیاء برخوردار از عظمت، زیبایی، جذاب و ظریف برخوردارند که از نظر مکان، شکل و رنگ با سرشته ی نفسانی در تقابل است.

ـ تمام این مفاهیم که اشیاء آن را برانگیخته و تحریک می کنند، تابع معیارهای سلیقه و ذوق است، از این رو با تغییر سلیقه و دگرگونی زمان و شرایط، تغییر می یابد، چراکه ذوق و سلیقه بر دو قسمِ: شخصی و مدرن و روزآمد است.

ـ منبع چهارم: دینی و لائیسم که عبارت از مفاهیم روحانی و معرفتیِ برآمده از اعماق دین است و بین مفهوم «تسلیم بودن و انقیاد» در نوسان است و مفهوم «اتصال مستقیم و مباشر با مطلق» را دارد و مفهوم رهایی از این امور، با «تسلیم و انقیاد» در تضاد و تقابل قرار دارد.

ـ این منبع در طول تاریخ بیشترین مناقشه و جدل را برانگیخته و با بزرگ ترین تنگناها و مشکلات و سخت ترین پیچیدگی ها، معماها و راز و رمزها همراه بوده است. دیگر بایسته ی گفتن در این معنا این است که این منبع جرقه ی اصلی خونین ترین و مرگبارترین جنگ ها، منازعات، تنش ها، دشمنی ها و کینه ورزی ها به شمار می رود.

ـ تنوع و چندگونگی در احساسات دینی، به جهت دخالت دین در تمام شئون و ابعاد زندگی و حتی مسائل فوق العاده جزیی بسیار است. لذا احساسات دینی بر هر چیزی که در هستی وجود دارد اثر می گذارد و به همین جهت به نابودی تمام مفاهیم غیر دینی می انجامد.

ـ بارزترین و برجسته ترین احساسات دینی، اخلاقیات، مبدأ و معاد، وجود مطلق، ترس از عذاب دوزخ، امید به نجات و رستگاری در سرا و زندگانی آخرت، سرنوشت انسان، اصول و ارزش ها، رهایی از مصیبت های این جهان و عدل است.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.