LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه سیزدهم)
کد 6653
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 12 خرداد 1397 - 17 رمضان العظيم 1439
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شب های ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
جلسه سیزدهم
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین

صید لهوی و حرمت لهو

سؤال شد: دلیل حرمت سفر صید لهوی که باعث عدم قصر می شود چیست؟ و لهو به چه معناست؟

حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله فرمودند: اصل مسأله، ادلّه خاصه دارد، وگرنه در نظائر آن، اینطور نیست، تنها در سفر صید، چنین است.

و اگر شخصی برای ارتزاق، سفر صید برود، اشکال نداشته و سفرش حلال و نمازش قصر است و روزه نمی گیرد. اما اگر سفرش برای صید لهو باشد از روایات استفاده شده که جایز نیست.

البته بعضی فرمودند: اگر سفر برای صید لهو نباشد بلکه می خواهد صید کند و بفروشد، باز هم جایز نیست، اما صاحب عروه و جماعتی از محشین اشکال کردند.

خلاصه سفرِ صید برای ارتزاق جایز است، و اگر برای لهو باشد جایز نیست، اما اگر نه برای ارتزاق است و نه لهو، مثلاً برای تجارت به سفر می رود تا صید کند، این محل خلاف است.

معنای لهو

کلمه (لهو) به معنای خوشگذرانی، و به تعبیر عربی (بطران) می باشد، سفرهای دیگر غیر از سفر صید، اگر لهوی باشد یعنی برای صرف خوشگذرانی باشد مکروه است، نه حرام، (البته اگر خوشگذرانی حرام باشد سفر جایز نیست).

در فقه دو عنوان داریم:

1. صیدِ لهو، حرام است حتی اگر محرمات دیگری در آن سفر انجام ندهد.

2. سفر معصیت، حرام است، یعنی سفری که به قصد و غرض معصیت مانند آدم کشی یا فساد یا قماربازی یا شرابخواری انجام شود.

سفر با وسیله غصبی

سؤال شد: اگر سفرش به قصدِ فعل حرام نباشد، اما با وسیله غصبی سفر می رود، آیا سفر معصیت است و نمازش تمام می باشد؟

معظم له فرمودند: خیر. سفر معصیت چنانچه عرض شد آن است که به قصد معصیت انجام شود، اما اینکه با وسیله غصبی و حرام سفر برود، سفرش، سفرِ معصیت نمی شود مثل کسی که برای تجارت حلال سفر کند اما در سفر غیبت نیز می کند یعنی حرامی مصاحب و مقارن با سفر می شود، این سفرِ معصیت نیست.

سفر ترک واجب

سؤال شد: اگر سفر را به قصد ترک واجبی انجام دهد چطور؟

ایشان فرمودند: سفر معصیت به شمار می آید زیرا ترک واجب نیز حرام است.

نهی والدین

سؤال شد: اگر شخصی قصد سفر دارد، اما والدینش او را نهی می کنند، آیا سفرش، سفر معصیت است و باید نماز را تمام بخواند و روزه بگیرد؟

معظم له فرمودند: دلیل نداریم که مطلقاً اطاعت والدین واجب و عصیان آنها مطلقاً حرام باشد. آنچه از ادله استفاده می شود: ایذاء والدین حرام است. و همچنین عقوق والدین جایز نیست، یعنی فرزند کاری کند که والدین او را ترک کنند. عقوق از (عَقَّ) به معنای تَرَکَ است. عقیقه را عقیقه می نامند زیرا سبب می شود فرزند از بلاها و امراض دور شود.

بله چه بسا عدم اطاعت والدین و عصیان آنها، هرچند به قصد ایذاء آنها نباشد، و هرچند حرام نباشد اما آثار بدی بر آن مترتب شود. پسر متوکل که می خواست پدرش متوکل را بکشد، حضرت حَسَب آن روایت مرسله، که با روایات معتبر دیگر مطابق است، فرمودند: اگر پدرت را بکشی عمرت کوتاه می شود هرچند کشتن متوکل جایز است.

مرحوم نراقی در عوائد این مسأله را تا حدودی مفصل بحث فرموده، همچنین شهیدین آن را بحث نموده اند.

در فقه جمعی از فقها به مناسبت صوم و برخی به مناسبت حج، مسأله اطاعت والدین را مطرح کرده و حسب اختلاف روایات، فتاوای مختلفی داده اند.

و آنچه عرض شد برداشت بنده وفاقاً یا تبعاً لکثیر من الفقهاء می باشد.

بله در خصوص صوم به جهت روایات خاصه، جماعتی فرموده اند اگر والدین اولاد را از صوم مستحب نهی کردند، حرام است روزه بگیرد. اما جماعتی که شاید مشهور باشند فرمودند: به صرف نهی والدین، روزه حرام نمی شود مگر به قصد ایذاء آنها روزه بگیرد. و اگر به قصد ایذاء آنان نباشد اما آنها متأذّی می شوند، حرام نیست.

قطع نماز واجب و اجابه مادر

مرحوم شهید فتوای عجیبی دارند که شاید در آن منفرد باشند، ایشان می فرماید: اگر فرزند در نماز واجب باشد و مادرش او را صدا بزند، نماز را می تواند قطع کند و جواب مادر را بدهد، البته فتوای شهید نسبت به مادر است نه پدر، زیرا مرسله جریح در مورد مادر است.

ایشان به استناد این روایت فتوا می دهد که جایز است نماز را قطع کند. اما از طرفی روایت مرسله است و مشهور به آن عمل نکرده اند تا جبران سند کند. و بنابر حرمت قطع نماز واجب که مشهور قائلند، این فتوا مشکل پیدا می کند هرچند مادر متأذّی و ناراحت شود.

حرمت قطع نماز یا به دلیل «وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ» می باشد که بسیاری گفتند، یا دلیل دیگری که در موردش بیان شده است.

به هر حال قطع نماز واجب، جایز نیست مگر در مواردی که غرض عقلائی باشد و در آن موارد نیز محل بحث است، البته به نظر می رسد جایز باشد. و روایت جریح حمل بر قضیه خارجیه می شود.

قطع طواف

سؤال شد: در طواف واجب اگر برای قضای حاجت مؤمنی، آن را قطع کند آیا جایز است؟

معظم له فرمودند: در باب طواف روایت صحیحه داریم که حتی اختیاراً می تواند طواف را رها کند، مثلاً می خواهد کمی استراحت کند، و این قطع به حساب نمی آید، اما در نماز اگر رها کرد قطع به حساب می آید و نماز باطل می شود. خلاصه صلاة با طواف فرق می کند.

تأذی والدین

سؤال شد: آیا از فقها کسی قائل به حرمت تأذّی والدین شده است؟

معظم له فرمودند: بله جماعتی فرموده اند، البته (تأذی) با (إیذاء) فرق می کند.

و معلوم نیست بتوان از ادله حرمت تأذی را استفاده کرد. مثلاً جوانی می خواهد با دختری ازدواج کند، پدر یا مادرش می گویند با او ازدواج مکن و اگر ازدواج کند آنها متأذّی می شوند. دلیل نداریم که این ازدواج حرام باشد. بله اگر پسر به قصد ایذاء آنها و مخالفت با آنها، اینکار را انجام دهد، حرام است. بالنتیجه مسأله، محل خلاف و بحث بین فقها می باشد.

نذر روز معین

سؤال شد: اگر شخصی نذر کرده روز معینی را روزه بگیرد نباید اختیاراً آن روز سفر برود تا بتواند روزه اش را بگیرد، حال اگر اختیاراً سفر رفت تا روزه نگیرد به جهت اینکه سفرش سفر معصیت است نمازش تمام و باید روزه بگیرد، و حال آنکه حضرتعالی در حاشیه عروه فرمودید: که می تواند آن روز سفر برود؟

معظم له فرمودند: این مسأله محل خلاف است که اگر کسی نذر کرد روز معینی را روزه شود سفراً و حضراً حکمش چیست، صاحب عروه و جماعتی فرمودند: واجب است روزه بگیرد چه در حضر باشد و چه در سفر. یا نذر کند در سفر روز مخصوصی روزه بگیرد، واجب است روزه شود. البته جماعتی از فقها نیز اشکال کرده اند.

بله در ماه رمضان جایز نیست در سفر روزه بگیرد بالاجماع حتی اگر نذر کرده باشد، مگر قصد عشرة ایام کند.

و همچنین روزه غیر رمضان را نمی توان در ماه رمضان گرفت حتی در سفر. اما نسبت به غیر رمضان، جماعتی فتوا دادند جایز است.

خلاصه مسأله تابع دلیل است.

سفر در روزه مضیّق

سؤال شد: اگر برای فرار از روزه مضیّق، سفر کند سفرش، سفر معصیت است و باید روزه بگیرد. در این صورت دور لازم می آید.

معظم له فرمودند: دور نیست، فالموقوف علیه غیر الموقوف علیه. و این شخص باید در سفر روزه بگیرد و روزه اش صحیح است.

سؤال شد: آیا سفر به قصد حرام، موجب می شود آن سفر، سفر معصیت شود؟

فرمودند: بله در مورد سفر، قصد حرام و معصیت، تمام الموضوع است برای اینکه سفر، سفر معصیت شود و الا همه جا قصدِ حرام، حرام نیست.

سؤال شد: اگر به قصدِ ترک روزه واجب سفر کند، سفر معصیت بوده و باید روزه بگیرد، حال اگر در سفر روزه نگرفت آیا دو تا معصیت کرده است؟

فرمودند: بله قاعده اش همین است.

سؤال شد: اگر روزه نگرفت آیا قضا دارد؟

فرمودند: مسأله خلافی است. و در عروه، باب صوم مسأله بیان شده است. خیلی ها فرموده اند: اصل، قضاء است الا ما خرج بالدلیل. البته اگر به نحوی بود که با عصیان، سالبه به انتفاء موضوع می شد، قضا ندارد. زیرا چنانچه فرمودند: عصیان مسقط امر است همانطور که، امتثال و اطاعت، مسقط امر است.

طاعت والدین

سؤال شد: آیا آیه «أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ» دلالت بر وجوب اطاعت والدین ندارد؟

معظم له فرمودند: شکر والدین از فضائل بسیار بالا و دارای آثار دنیوی و اخروی زیادی است و چه بسا موجب مزید عمر شود، اما احدی از فقها را سراغ ندارم که فتوا بدهد شکر والدین واجب است.

بسیاری از اوامری که در آیات قرآن و احادیث معتبره وارد شده از مستحبات است، تا جائی که صاحب معالم می فرماید: به جهت اینکه مراد از اکثر اوامر شرعی، استحباب است، امر ظهور در استحباب دارد و وجوب قرینه می خواهد.

البته کلام ایشان را نمی خواهیم قائل شویم. اما به هر حال، واجبات و محرمات ملاکات خاصی دارد. مثلاً در روایت دارد حضرت فرمودند: «وإن أمراک أن تخرج من مالک وأهلک فافعل». ظاهرش وجوب خروج از تمام دارایی و طلاق زوجه است، (مالک) مضاف است. اما یک فقیه نفرموده این کار که فرزند از تمام مالش خارج شود و زنش را طلاق دهد، به دستور امر پدر و مادر، واجب است.

آنچه مسلم است وجوب اطاعت خدا و رسول و اهل بیت علیه وعلیهم السلام و حرمتِ معصیت آنان است، اما نسبت به والدین دلیل نداریم که اطاعت آنان واجب و عصیان آنها مطلقاً حرام باشد. بله آنچه موجب ایذاء آنان باشد از محرمات شدیده است.

فقط در باب صوم به جهت روایات خاصه ای که وارد شده، برخی گفتند که اطاعتشان واجب است، اما در غیر صوم یادم نیست کسی به نحو مطلق گفته باشد.

سؤال شد: در برخی از روایات، بر عدم طاعت والدین لعن وارد شده، آیا لعن دلالت بر حرمت ندارد؟

معظم له فرمودند: روایات لعن، غالباً سند ندارد و فقها به آن عمل نکرده اند یعنی به روایات لعن برای فتوا به حرمت استناد نکرده اند. گذشته از اینکه خود لعن بما هو هو ظهور در حرمت ندارد مگر قرائنی باشد. مثلاً روایت دارد: «لعن الله من أکل زاده وحده». «لعن الله من نام وحده» و مراد کراهت است.

کشف خلاف و عدم اِجزای امر اضطراری

سؤال شد: آقایان گفته اند: اتیان مأمور به اضطراری در صورت کشف خلاف مجزی نیست، با اینکه روایات باب تیمم بر اجزاء دلالت دارد؟

معظم له فرمودند: فرمایش فقها که اتیان مأمور به امر اضطراری در صورت کشف خلاف، مجزی نیست از باب قاعده عام است. و در باب تیمم، عده ای به جهت همین قاعده عام فرموده اند اگر در وقت کشف خلاف شد مجزی نیست. زیرا وقتی شارع مدت نماز ظهر و عصر را تا غروب قرار داده و آن را مشروط به طهارت مائیه کرده و فرموده: «فلم تجدوا فتیمموا» ظاهرش این است که در تمام وقت اگر آب نبود، اما اگر بیمار در وقت خوب شد و نمازش را به خیال اینکه تا آخر وقت آب برایش ضرر دارد با تیمم خوانده بود، یا در وقتی که آب پیدا شد، کشف می شود که (لم تجدوا) نبوده و باید از باب قاعده عام اعاده کند. بله در خصوص تیمم روایات خاصه دارد که به تبع آن بسیاری مانند صاحب عروه و اکثر محشین فرموده اند: اعاده نمی خواهد. مانند: (التراب احد الطهورین) یا (یکفیک عشر سنین) و مانند اینها.

سؤال شد: در برخی روایات آمده که اول وقت جایز است با تیمم نماز بخواند؟

فرمودند: «البدار لذوی الاعذار» عنوانی است که در کتب فقهی بیان شده.

و در مقابل، کسانی که اشکال می کنند می گویند: ظاهر هر عذری در واجب موسّع، این است که در تمام وقت عذر باشد، و اگر در وقت، عذر رفع شد، معلوم می شود عذر نبوده، و عمل اولی که طبق تکلیف معذور انجام شده مجزی نیست.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین