LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه بیستم)
کد 6724
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 24 خرداد 1397 - 29 رمضان العظيم 1439
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شب های ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
جلسه بیستم
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین

شیوه حکومت امام زمان

سؤال شد: آیا حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف به هنگام ظهور به علم واقعی خود عمل می کنند یا طبق ظاهر حکم می فرمایند؟

معظم له فرمودند: در روایات صحیحه و متعدده آمده که حضرت حجت علیه السلام و عجل الله تعالی فرجه الشریف: یسیر بسیرة جدّه رسول الله (صلی الله علیه وآله)، ویسیر بسیرة جدّه امیرالمؤمنین (علیه السلام)، ویحکم بحکم داوود (علیه السلام).

در روایات متعدد آمده و فقها در کتب فقهی مانند جواهر و غیر آن نیز مرقوم فرموده اند: که وقتی خدا خطاب به حضرت داوود فرمود: «فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ» (ص/26). حضرت داوود (قریب به این مضمون) عرض کرد: خدایا طرفین نزاع هر کدام ادّعا می کند حق با اوست من چه کنم؟ خدای متعال فرمود: «إقضِ بینهم بالبیّنات وأضِفهم الی اسمی یحلفون به». یعنی: طبق قسم و شاهد میان آنها حکم کن.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قَالَ: «فِی کِتَابِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ أَنَّ نَبِیّاً مِنَ الْأَنْبِیَاءِ شَکَا إِلی‌ رَبِّهِ الْقَضَاءَ، فَقَالَ: کَیْفَ أَقْضِی بِمَا لَمْ تَرَ عَیْنِی، وَلَمْ تَسْمَعْ أُذُنِی؟ فَقَالَ: اقْضِ بَیْنَهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ، وَأَضِفْهُمْ إِلَی اسْمِی یَحْلِفُونَ بِهِ».

وعَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: فِی کِتَابِ عَلِیٍّ (علیه السلام) أَنَّ نَبِیّاً مِنَ الْأَنْبِیَاءِ شَکَا إِلَی رَبِّهِ فَقَالَ: یَا رَبِّ کَیْفَ أَقْضِی فِیمَا لَمْ أَشْهَدْ وَلَمْ أَرَ، قَالَ: فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَیْهِ: أَنِ احْکُمْ بَیْنَهُمْ بِکِتَابِی وَأَضِفْهُمْ إِلَی اسْمِی فَحَلِّفْهُمْ بِهِ، وَقَالَ: هَذَا لِمَنْ لَمْ تَقُمْ لَهُ بَیِّنَةٌ.

چنانچه روایت صحیحه و معمول بها دارد از حضرت رسول صلی الله علیه وآله که فرمودند: «انّما أقضی بینکم بالبیّنات والأیمان». «انما» أدات حصر است و مفهوم دارد.

بنابراین، طبق روایات صحیحه ای که: حضرت حجت علیه السلام یسیر بسیرة جدّه، باید بگوییم حضرتش نیز مانند آقا رسول الله و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما وآلهما و نیز طبق عمل حضرت داوود علی نبیّنا وآله وعلیه السلام بر ظاهر (یعنی أیمان و بیّنات) حکم می کنند.

بله برخی روایات داریم که حضرت به علم امامت عمل می کنند، و بنده همه آنها را ملاحظه نموده، یا سنداً معتبر نیستند یا دلالة مشکل دارند. فقها نیز بر طبق این روایات فتوا نداده اند تا جبر شود. بنابراین نمی توان از روایات صحاح دست برداشت.

بله روایات (عمل حضرت به علم امامت) را می توان این گونه حمل و توجیه کرد که حضرت حجت علیه السلام در موارد خاصی به علم واقعی خویش عمل می کنند، کما اینکه برخی بزرگان فرمودند که نسبت به رؤسای منافقین چنین می کنند. اما این موارد، نادر است و نمی شود گفت سیره حضرت بر عمل به علم خویش است.

پیامبر خدا صلی الله علیه وآله در مدینه چه بسا هزار مورد حکم کردند اما در چند مورد به علم خودشان عمل کردند؟ خیلی نادر بوده است، حتی در روایتی از حضرتش آمده که فرمودند: «فأیّما رجلٍ قَطَعتُ لَه مِن مال أخیه شیئاً فانّما قطعتُ له به قطعةً من النار». یعنی اگر طبق ظاهر به نفع کسی حکم کردم که مثلاً فلان زمین از آن اوست ولی در واقع او می داند که برایش نیست، نگوید به جهت اینکه پیامبر برای من حکم کردند پس برای من حلال می شود. خیر بلکه من در واقع برای او قطعه ای از آتش را قرار دادم.

بنابراین از نظر علمی و ادلّه، مسلّم است که حضرت حجت علیه السلام و عجل الله تعالی فرجه الشریف وقتی تشریف می آورند بر طبق ظاهر یعنی همان بیّنه (شاهد) و قسم حکم می کنند و به علم خویش حکم نمی فرمایند مگر در موارد خاصی. چنانچه سیره حضرت رسول صلی الله علیه وآله و امیرالمؤمنین علیه السلام بر همین بوده است.

بنابراین آنچه در السنه عوام است که حضرت وقتی تشریف می آورند، وقایع را آشکار می کنند، مثلاً به شخصی می گویند: همسر تو، واقعاً زن تو نیست خواهر رضاعیت می باشد، یا به دیگری می فرمایند: این خانه که در آن هستی مال تو نیست و امثال آن، حجت و دلیلی بر این مطلب نداریم که حضرت چنین کاری می کنند.

و اینکه گفته شده حضرت علیه السلام عمل به تأویل می کنند، نسبت به تشریعیات و تکوینیات است نه امور شخصی مردم.

نشر عدل و قسط

سؤال شد: اگر حضرت علیه السلام به علم خویش حکم ننمایند و عمل نکنند پس چگونه زمین را پر از عدل و داد می کنند؟

معظم له فرمودند: چه دلیلی بر این مطلب داریم که حضرت برای پیاده کردن قسط و عدل حتماً باید به علم خود عمل کنند. ممکن است حضرت با وجود اینکه طبق ظاهر حکم می کنند به گونه ای عمل کنند که قسط و عدل همه جا را فرا گیرد. چنانچه در روایت دارد: وقتی حضرت ظاهر می شوند «یضع یده علی رؤوس الناس فتکمل عقولهم». عقول وقتی کامل شد میل نفس به ظلم و تعدّی و معصیت کمتر می شود و لذا زمینه برقراری عدل و داد بیشتر فراهم می شود.

به هر حال، حضرت حجت علیه السلام شبیه ترین فرد به رسول خدا صلی الله علیه وآله هستند و ظهور حضرت نیز برای احیای سنت و شریعت جدّشان می باشد، از این رو، و طبق روایات وارده، حضرت سیره جدّشان را در پیش می گیرند.

مگر پیامبر خدا هر دروغگو و گنهکاری را عقوبت می کردند.

مگر در واقعه فتح مکه وقتی حضرت وارد مکه شدند و در میان اهل مکه، متعدّی و ظالم و دروغگو بسیار بود، اما حضرت به آنها فرمودند: «اذهبوا فأنتم الطلقاء».

بله یک یا دو مورد در تاریخ دارد که پیامبر استثناء قائل شدند و نبخشیدند. حضرت حجت نیز همین روش را در پیش می گیرند، سیره ایشان عفو و گذشت است مگر در چند مورد استثناء.

اینکه در بعضی کتب ذکر شده زنی حضرت حجت علیه السلام را به قتل می رسانند، دلالت می کند حتی در زمان حضرت، گناه و ظلم به کلی منتفی نمی شود، و روش حضرت این نیست که به حسب علم امامت، هر کس واقعاً بد و دروغگو و مجرم باشد را بکشند.

تهدید به عقوبت

سؤال شد: چرا حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در مواردی تهدید به عقوبت مجرمین فرمودند اما عمل نکردند؟

معظم له فرمودند: در اینجا یک مسأله کلی است که بزرگانی در جاهای مختلف فقه مطرح فرموده اند، و آن خلف وعد و وعید است، آنچه قبیح و ناپسند است خُلف وعده بوده اما خُلف و عید نه تنها قبیح نیست بلکه فضیلت است.

اینکه حضرت تهدیدشان را عملی نکردند و گذشت فرمودند، این فضیلت و ارزش است.

اهمیت گذشت

سؤال شد: ممکن است در بسیاری از موارد، انسان های بد، از این گذشت سوء استفاده کنند؟

معظم له فرمودند: همیشه اینگونه بوده که افرادی از گذشت، سوء استفاده می کردند، اما دو جهت مهم در گذشت وجود دارد:

1. اتمام حجت، حتی برای آن کسی که سوء استفاده می کند وجریء می شود.

2. الگو بودن، یعنی کسانی که صلاحیت و قابلیت خوب شدن و هدایت را دارند از این گذشت الگو می گیرند و اصلاح می شوند، و غالب مردم چنین هستند.

اختلاف در تعیین ایام

سؤال شد: با توجه به اینکه تعیین ایام هفته امری اعتباری و عقلائی است و شارع آن را امضا کرده، اگر در منطقه ای در تعیین روزهای هفته (مثلاً در اینکه امروز پنجشنبه است یا جمعه) اختلاف شود، یا مثلاً حکومت و حاکمی بگوید: امروز پنجشنبه، و حاکم دیگری بگوید: جمعه است. در این موارد تکلیف چیست؟ اگر شخص نذری برای روز خاصی کرده و همچنین نسبت به دیگر اعمال روزها چه باید کرد؟

معظم له فرمودند: ما یک قضیه حقیقیه داریم که در روایت وارد شده: (علیک مشرقک ومغربک). مشرق و مغرب هر کجا برای اهل همانجا ملاک است. این دلیل توسعه دهنده است. اما در مواردی که اختلاف می شود قاعده تعارض و تساقط بوده و به اصول عملیه رجوع می شود. مثلاً اگر یقین سابقی بوده استصحاب می شود و چنانچه استصحاب موضوعی مشکلی داشت، استصحاب حکمی جاری می شود.

مثلاً مرحوم علامه مجلسی درباره نوروز که در روایات اعمال و آدابی برایش ذکر شده از غسل و دعا و روزه و غیره، بحثی دراند که چه روزی است؟

ایشان در بحار، ضمن بحث مفصلی که أتعَب نفسه الشریفه، می فرماید: این نوروزی که الان اول فروردین مرسوم است مربوط به چند صد سال پیش می باشد. و در زمان معصومین علیهم السلام معلوم نیست اول فروردین به عنوان نوروز باشد. زیرا نوروز یعنی: روزِ نو. و در روایت مرسله دارد که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «نوروزُنا کلُ یوم».

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.