LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"مرجع عالي قدر در ديدار با بانوان طلبه آفريقايي:"
در تاريخ زنان بسياري بوده اند که مردان را هدايت کرده اند
کد 937
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 05 اردیبهشت 1385 - 26 ربيع الأول 1427

 

جمع کثيري از طلاب آفريقايي که اکثر آنان بانوان طلبه بودند، براي استفاده از رهنمودهاي روشنگرانه حضرت آيةالله العظمي سيد صادق شيرازي روز شنبه 23ربيع الاول 1427ق (2/2/85) با ايشان ديدار نمودند.

مرجع عالي قدر مراتب خرسندي خود را از حضور بانوان آفريقايي در صحنه دانش اندوزي ابراز نمودند وبه نکات زير اشاره کردند:

1. قال رسول الله صلي الله عليه وآله: «طلب العلم فريضة علي کل مسلم ومسلمة؛(1) آموختن دانش بر هر زن ومرد مسلمان فريضه است» همان طور که نماز، روزه، حج، زکات و... با شرايط آن واجب است، طلب علم نيز بر خانم ها وآقايان واجب است.

2. علوم اسلام حقيقي سه گونه است: 1. اصول دين 2. فروع دين 3. اخلاق وآداب.

منظور از اصول دين دانستن جزئيات وچندوچون واستدلالات مربوط به توحيد، عدل، نبوت، امامت ومعاد است. دانستن علم اصول باعث شناخت حقيقي خدا وصفات سلبي وثبوتي ونيز شناخت انبياي عظام است. در علم اصول دين ثابت مي شود که 12تن اوصياي بر حق رسول خدا صلي الله عليه وآله هستند که اولين آنها حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام وآخرين آنها حضرت مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف است. از اين شمار يازده تن به شهادت رسيده اند وحضرت مهدي موعود زنده وغايب است وروزي جهان را از عدل وداد پر خواهد کرد. اين دوازده تن به همراه رسول خدا صلي الله عليه وآله وحضرت زهرا سلام الله عليها چهارده معصوم ناميده مي شوند که معصومند، دچار سهو ونسيان نمي شوند، وداراي بسياري کمالات والا هستند واطاعت از فرمان آنها بر همگان واجب است. يکي از برکات اصول دين فهم واعتقاد به جهان آخرت ومعاد است. علم فروع دين در کتب اخلاق ورساله هاي توضيح المسائل به تفصيل آمده است. اما علم اخلاق وآداب، ناظر به اخلاق فردي واجتماعي است ورابطه انسان را با خانواده، همسر، بستگان، همکاران، همسايگان و... نشان مي دهد.

3. دانستن اصول دين به قدر لزوم بر همگان واجب است ولي انسان مي تواند علم فروع دين را از مجتهد تقليد کند. همچنين دانستن آن مقدار از اخلاق وآداب که واجب وحرام است ومورد ابتلاي شخص مي باشد بر او واجب است. پس از آموختن علوم دين شايسته است انسان اين علوم را به ديگران نيز بياموزد وديگران را هم هدايت نمايد.

4. در تاريخ زنان فراواني بوده اند که ديگران را هدايت کرده اند. يکي از اين زنان همسر زهيربن قين است. عشيره زهيربن قين به طور کلي دشمن اميرمؤمنان عليه السلام بوده اند. در سال 60هجري که امام حسين عليه السلام از مکه به کربلا رفتند، زهيربن قين نيز به همراه کسان خود به مکه رفتند وباعجله به عراق بازگشتند. آنان در ميان راه تلاش مي کردند با امام حسين عليه السلام در يک منزل توقف نکنند وهرجا امام منزل مي کردند، زهير تلاش مي کرد چند کيلومتر قبل از امام، يا چند کيلومتر بعداز امام اطراق نمايد، ولي در يکي از صحراها به طرزي ناخواسته نزديک هم توقف کردند. مشغول غذاخوردن بودند که شخصي نزد آنان آمد وخود را فرستاده امام حسين عليه السلام معرفي کرد وگفت: امام حسين عليه السلام تو را ندا مي دهد. اين سخن، سخني کاملاً غيرمنتظره وناگهاني بود زيرا آنان دشمن امام حسين عليه السلام بودند. از اين رو زهير متحير ماند که چه کند. در اين هنگام همسر زهير به او گفت: فرزند دختر رسول خدا تو را صدا مي زند ونمي روي؟ برو ببين چه کاري با تو دارد؟ زهير با صورت عبوس مجبور شد نزد امام برود. در تاريخ به روشني معلوم نيست که چه گفتگوهايي بين امام وزهير صورت گرفت وچه اتفاقي افتاد که زهير به صورت گشاده وخوشحال از نزد امام حسين عليه السلام بازگشت وبه همسرش گفت: تو آزادي ومن قصد دارم در رکاب امام حسين بجنگم وکشته خواهم شد. او به همراهانش گفت: هرکس دوست دارد با من بيايد وهرکه دوست ندارد بازگردد. همسر زهير به او گفت: فرداي قيامت مرا هم نزد رسول الله ياد کن.

اين ماجرا نشان مي دهد که يک زن مي تواند يک دشمن اميرالمؤمنين عليه السلام را به دوست وياور اميرالمؤمنين مبدل کند. زهير با آن سخن همسرش جزء کساني شد که روزانه هزاران تن به او مي گويند بأبي أنت وأمي؛ پدر ومادرم به فدايت.

نمونه ديگر ام الأسود دختر اعين بن سنسن است که مايه هدايت تمام برادرانش از جمله زرارةبن اعين به مذهب حق شد واز نسل او محدثان فوق العاده بزرگواري نظير ابوغالب رازي برخاستند وخدمات فراواني به مکتب اهل بيت عليهم السلام نمودند.

مرجع عالي قدر در پايان به خواهران طلبه تصريح کردند: شما نيز مي توانيد در زمينه هدايت کردن افراد گام هايي برداريد. بدين منظور بکوشيد اوقات خود را هدر ندهيد وعلومي که آموخته ايد به بستگان خود نيز بياموزيد وآنان را به آيين اهل بيت عليهم السلام هدايت نماييد.

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

1. مستدرک الوسائل، ج17، ص249 (4ـ باب عدم جواز القضاء...، حديث 17).

 

 

 

 

 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.