LOGIN
خبر
shirazi.ir
"سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی"
«نظم و چیره شدن بر غیر ممکن ها» (جلسه هجدهم)
کد 9631
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 26 آذر 1398 - 20 ربيع الثاني 1441
 
«تمایل به انقراض و نابودی»
 
در روز پنج شنبه 28 ذی القعدة الحرام 1440ق (1398/5/10) جلسه هجدهم از سلسله جلسات علمی ـ فکری حجت الاسلام والمسلمین سید حسین شیرازی با موضوع: «نظم و چیره شدن بر غیر ممکن ها» با حضور علما، فضلا و اساتید حوزه و دانشگاه برگزار شد.
 
در این جلسه حجت الاسلام والمسلمین شیرازی به مباحثی در زمینه «تمایل به انقراض و نابودی» پرداختند که سرفصل این مباحث از قرار زیر است:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وعترته الطیبین الطاهرین ولعنة الله علی أعدائهم إلی یوم الدین 
 
ـ خدای سبحان در قرآن کریم می فرماید: «وَکَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشًا فَنَقَّبُوا فِی الْبِلَادِ هَلْ مِنْ مَحِیصٍ؛ و چه بسا نسل ها که پیش از ایشان هلاک کردیم که [بس] نیرومندتر از اینان بودند و در شهرها پرسه زده بودند [اما سرانجام] مگر گریزگاهی بود؟» (ق/36).

ـ نیز فرموده است: «حَتَّی إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّیَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِیدًا؛ آنگاه که زمین پیرایه خود را برگرفت و آراسته گردید و اهل آن پنداشتند که آنان بر آن قدرت دارند شبی یا روزی فرمان [ویرانی] ما آمد و آن را چنان در ویده کردیم» (یونس/ 24).

ـ همچنین می فرماید: «کَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِینَ * إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ * فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ * وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَی رَبِّ الْعَالَمِینَ * أَتَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ * وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ؛ عادیان پیامبران [خدا] را تکذیب کردند * آنگاه که برادرشان هود به آنان گفت آیا پروا ندارید * من برای شما فرستاده‌ ای در خور اعتمادم. از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید و بر این [رسالت] اجری از شما طلب نمی ‌کنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست * آیا بر هر تپه‌ ای بنایی می‌ سازید که [در آن] دست به بیهوده‌ کاری زنید و کاخ های استوار می‌ گیرید به امید آنکه جاودانه بمانید و چون حمله‌ور می ‌شوید [چون] زورگویان حمله‌ور می ‌شوید؟» (شعراء/123ـ130).

ـ در آیه دیگر می فرماید: «لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی الْبِلَادِ؛ مَتَاعٌ قَلِیلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ؛ مبادا رفت و آمد [و جنب و جوش] کافران در شهرها تو را دستخوش فریب کند؛ این کالای ناچیز [و برخورداری اندکی] است‌ سپس جایگاهشان دوزخ است و چه بد قرارگاهی است» (آل عمران/196-197).

ـ و در آیه دیگر می فرماید: «کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ؛ جز ذات او همه چیز نابودشونده است» (قصص/88).

ـ در نهج البلاغه آمده است که امیرمؤمنان علیه السلام فرموده اند: «إِنَّ لِلَّهِ لَمَلَکَاً یُنَادِی فِی کُلِّ یَوْمٍ لِدُوا لِلْمَوْتِ وَاِجْمَعُوا لِلْفَنَاءِ وَاِبْنُوا لِلْخَرَابِ؛ خدای را فرشته ای است که هر روز ندا در می دهد: (ای مردم) برای مردن بزایید، برای نابودی و فنا گردآورید و برای ویران شدن بنا کنید».

نیز در نهج البلاغه آمده است که فرمودند: «هَلَکَ خُزَّانُ اَلْأَمْوَالِ وَهُمْ أَحْیَاءٌ وَاَلْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ اَلدَّهْرُ؛ ثروت اندوزان در حالی که زنده اند مرده اند و دانشمندان تا جایی و هنگامی که روزگاران باقی است باقی هستند».

از ابو یحیی صنعانی روایت شده است که گفت: در محضر امام رضا علیه السلام بودم که فرزندشان حضرت جواد علیه السلام خردسال را نزد ایشان آوردند. آن حضرت فرمودند: «این (همان) نوزادی است که با برکت تر از او برای شیعیان ما زاده نشده است» (کافی، ج8، ص321).

امام صادق علیه السلام فرموده اند: «لَوْ أَرَادَ اَللَّهُ بِالنَّمْلِ خَیْراً مَا أَنْبَتَ لَهَا جَنَاحاً؛ اگر خدای متعال برای مورچه خیر و خوبی می خواست برای او بال نمی رویانید».

از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «وَإِذَا أَرَادَ اَللَّهُ بِالذَّرَّةِ (بالنملة) شَرّاً أَنْبَتَ لَهَا جَنَاحَیْنِ، فَطَارَتْ فَأَکَلَهَا اَلطَّیْرُ؛ اگر خدا بد مورچه را بخواهد به او دو بال می دهد و مورچه پرواز کرده و خوراک و طعمه پرندگان می شود».

سیستم عصب در انسان شامل سه عنصر زیستی اساسی است که عبارت است از:

1) غریزه بقا؛

2) غریزه ارتباط اجتماعی؛ لذا ما موجوداتی اجتماعی و تنوع طلب هستیم که در پی ایجاد و برقرارکردن روابط اجتماعی با دیگرانیم؛

3) غریزه اندیشیدن، تجزیه و تحلیل، علاقه متقابل و آفرینش معانی که مورد آخری در گذر تاریخ بشری به طور نامحدود و در سطح گسترده ای تحول و دگرگونی داشته است.

در مقابل، بخش نخست عکس این مورد است که همچنان به شدت در مرحله اولیه و بدوی مانده است. فراتر این که می توانیم بگویم: هرچیز و باور و غریزه بشری (اندیشه و نفس و رفتار) طی عصرها و گذشت زمان و از رهگذر هزاران سال و از روزگار نیاکان ما در عصر حجر و حتی در طول سال های عمر هر انسانی دستخوش تحول و دگرگونی می شود، مگر غریزه بقا که از روزگار نیاکان همچنان عقب مانده و فلاکت زده و ارتجاعی است و در طول سال های عمر آدمی این گونه خواهد ماند و بازتاب و بازخوردی است که در تمام اقدام و کوشش ها و تلاش مان برای بقا انعکاس دارد.

تمایل و غریزه بقا بخشی از مغز است که بیشترین نیرو و وقت را مصرف می کند، به گونه ای که دیگر اجزای سیستم عصبی را نابود کرده و با چیره شدن بر آن، آن را در معرض شکست قرار داده و در حد بی نهایت و ویرانگر از آن نیرو و وقت تهی می کند، چندان که تمام جوانب فعال درون مغز کاملاً مقهور غریزه ابتدایی پست و سلطه خواه می شود؛ غریزه ای که همه هستی و اصول و ارزش را سرکوب می کند تا اهداف خود را تحقق بخشد، ولی به کمترین نتیجه نخواهد رسید.

قرآن کریم به این تلاش های فراوان و حمله وری سخت این غریزه اشاره کرده و می فرماید: «فَنَقَّبُوا فِی الْبِلَادِ هَلْ مِنْ مَحِیصٍ؛ در شهرها پرسه زده بودند [اما سرانجام] مگر گریز گاهی هست؟» (ق/36).

واژه« الْبِلَادِ» محلای به (ال) افاده عموم می کند و بدین معناست که پرسه زنی آنان در همه جهان صورت می گرفته است.

ـ این غریزه برجسته ترین تمایل در زندگی ما را تشکیل می دهد، ولی نقطه مقابل و ضد خود، یعنی تمایل به «انقراض» را با تمام مفاهیم و مصداق های آن از جمله امور منفی هولناکی: مانند ناکارآمد کردن، به شکست واداشتن، تنگ گرفتن بر دیگر غرایز اصلی و حیاتی، محروم ساختن انسان، از دست دادن آزادی ها و بیشتر مواهب الهی، مسخ زندگی و دهش های دیگران را در پی دارد. از این رو، غریزه مورد بحث برجسته ترین مصادیق سفاهت و نادانی در انسان و حتی نزد هوشمندترین آنان است.

ـ برجسته ترین مصادیق انقراض سه چیز است:

1) انقراض بیولوژی است که دایناسورها و گزندگان بزرگ را فرا گرفت؛

2) انقراض و سرآمدن تاریخ مصرف و یکبار مصرف بودن؛

3) انقراض پوچی و انحطاط.

ـ بیشترین استراتژی های این غریزه ابتدایی و مفلوک و سرخورده بر عوامل محدود کننده خویش، دشمن بقا و ماندگاری و مسبب فنا و انقراض استوار است، مانند:

1) خودبینی؛

2) ترس؛

3) تنبلی، از مسئولیت شانه خالی کردن و دوری گزیدن از قوم ها و ملت ها؛

4) لوس و ناز پرورده کردن خویشتن خود، گرایش به راحت طلبی، پرداختن به شیوه های آسان و امور پیش پا افتاده و نیازهای رام و تسلیم و پرهیز از معضل های پیچیده، مخالف و ضد؛

5) کودن و کودن نمایی برای نادیده انگاشتن مسئولیت و رهایی از انتظارات و فشارهای گوناگون؛

6) مقاومت در برابر تغییر و تحول، چه اینکه سراسر تاریخ بشری شاهد موضع گیری های مخالف تغییر و تحول بوده، بلکه برای رویارویی با تغییر و نوآوری ها جنگ ها و چالش های بی حد و مرزی صورت گرفته است؛

7) آرایه ها و زیبایی ها و فریبایی ها؛

8) به کارگیری زور و سلطه است به این اعتبار که دوام و ماندگاری همیشه برای قوی تر و برخوردار از سلطه و حاکمیت رقم خورده است و هماره ضعیفان به فنا محکوم هستند و این در حالی است که بشر قوی ترین موجود جهان هستی و این خاکدان نیست.

9) دارایی است که ممکن است برجسته ترین ابزار محدود کننده باشد؛

10) آرامش و امنیت خواهی و پرهیز از ریسک کردن و دست به خطر زدن.

ـ علامه و فقیه نامی و شاعر، شیخ عبدالمنعم فرطوسی (1335-1404 ق) در فضائل امیرمؤمنان علیه السلام سروده است: وبیتک وهو بسیط بما حوته جوانبه الأربع ـ فزاویة منه فیها الحصیر إلی جنبه جرةٌ توضع ـ وأخری بها من جرید النخیل سریر قوائمه ترفع ـ وآنیة الطین وهی الکؤوس وفی کف مالکها تصنع ـ وتلک رحی مجلت تنیة وآبلة أنمُلاً لطحن الشعیر بها تسرع ـ وحقا بأن معاد الخلود إلی الحق مبدؤه یرجع ـ فبالکوخ شید هذا الضریح بحیث الضراح له یخضع.

(ای علی، خانه ات با لوازمی که در چهار گوشه آن قرار دارد ساده است.

در گوشی ای از آن حصیری گسترده است که در کنارش کوزه ساده ای قرار دارد.

در گوشه دیگرش تخت و بستری از لیف نخل جای گرفته است.

سفالین ظرف و جامی به چشم من خورد که به دست صاحبش امیرمؤمنان علیه السلام ساخته شده است.

دیگر موجودی آن اتاق آسیابی که برای آرد کردن جو می چرخد و شتاب می گیرد.

قطعاً بازگشت گاه و قرارگاه جاودانگی به سوی مبدأ آن است.

او در کوخ (خانه ای متواضع) چنین ضریح (بارگاه شکوهمندی) ساخته که ضریح ها در برابر آن خضوع و فروتنی می کنند).

ـ ارکان دوری از انقراض سه چیز است:

1) انسجام و سازواری با شرایط زمان و مکان و افراد؛

2) همراه و همگام شدن با پیشرفت و تحول و پیگیری دستاوردهای نوآورانه با همه لوازم آن و رها کردن آنچه به زمان گذشته مربوط است؛

3) اثر و رد پا گذاشتن در تمام جوانب زندگی.

ـ تمام عوامل هستی و همه عناصر زندگی فراهم شده است تا انسان را به سمت انقراض و فنا حرکت و سوق دهد؛ لذا هر تلاش و اقدامی که انسان برای نیل به کمال می کند و هرگامی برای برنامه ریزی و پیشرفت و دستاورد و کسب سود و درآمد دارد مقدمه انقراض است.

ـ داده ها و اطلاعات دارای سه مرتبه است:

1) فرضیه که بی مقدارترین و پست ترین مرتبه است و صرفاً احتمال نیست بلکه به کوچک ترین دلیل و برهان نیاز دارد؛

2) نظریه است که اندک دلایلی دارد ولی کامل نیست؛

3) حقیقت که از ادله و براهین فراوانی برخوردار است.

ـ دایناسورها؛

درباره این مقوله هولناک و وحشتناک فرضیه ای مطرح است که می گوید: این مجموعه جانوری بیشترین جمعیت گسترده و تنوع شکل را داشته و هفتاد میلیون سال در کره زمین می زیسته است که با سرآمدن عصر (کرتاسه) دایناسورها نیز منقرض شدند. جانورانی که دویست میلیون سال در این خاکدان زندگی می کردند، بر اثر برخورد یک شهاب سنگ یا سیارک کوچک منقرض شدند به این ترتیب که آتشفشان ها فعال شدند و حجم گسترده ای از دود غلیظ برآمده از آن آتشفشان ها سطح زمین را فرا گرفت و سبب ایجاد غبار در لایه اوزون و مانع رسیدن نور خورشید به زمین شد در نتیجه پدیده شب طولانی چهره نمود و به کمبود غذا انجامید و به دلیل عدم توان جانوران بر سازگاری و سازواری با شرایط، منقرض شدند.

ـ پرتو افکنی؛

شکست و ناکامی و عدم موفقیت هر قدر سخت، گسترده دامن و مکرر باشد و یک میلیون بار تکرار شود به معنای انقراض نیست. در مقابل، موفقیت و دستاورد و سود هر مقدار که بزرگ و فراوان و چشمگیر باشد نمی تواند از انقراض جلوگیری کند.

در این معنا بر این باورم که شکست و ناکامی و عدم موفقیت از موانع انقراض است و هر قدر که شکست و نومیدی بیشتر و پیاپی باشد، عدم انقراض را بیشتر تضمین می کند، به شرط این که سبب ناکامی و یأس نشده و کم ترین اثری بر اراده و تصمیم انسان نگذارند.

در این صورت است که شکست و ناکامی می توانند بهترین درس را به انسان آموخته و برترین تجربه ها را دراختیار او بگذارند و البته باید به بهترین وجه از آن ها استفاده شود.

برعکس این معادله، موفقیت ها و دستاوردهایی است که در انسان غرور و سرمستی به وجود می آورند و به جهت عوامل استفاده شده به عنوان عوامل موفقیت انسان را دچار گمراهی می کنند، در حالی که عوامل غیر منتظره اثرگذار در موفقیت وجود دارد که نباید و نمی توان روی آن حساب کرد.

روانشناسان اصطلاح و جمله «رشد بعد از ضربه خوردن» را ساخته اند که بسیار ارزشمند و گرانسنگ است.

بر این نظر هستم که زندگی فقط برای سود رساندن نیست، بلکه برای استفاده بردن نیز هست.

بنابراین، مهم ترین عناصر موفقیت بخش نهفته در شکست، احساس مثبت و مترقی و ذهنیت فراوانی است و با اراده تمام غیرممکن ها تحقق می یابد و شدنی است و در هستی چیزی وجود ندارد که آزادی عمل و نیروی توانمندی مرا محدود کند.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.