LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی مرجع عالیقدر در ماه مبارک رمضان (جلسه بیستم)
کد 2944
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 28 مرداد 1391 - 29 رمضان العظيم 1433
 
در جلسه بیستم از جلسات علمی مرجع عالیقدر در شب های ماه مبارک رمضان که عده ای از اهل علم و فضلا به محضر مبارک بزرگ مرجع جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی نائل شده بودند مباحث مختلف فقهی در محضر مرجعیت مورد بحث و تبادل نظر انجامید که به شرح ذیل می باشد.

در ابتدای جلسه از محضر آیت الله العظمی شیرازی دام ظله سؤال شد: آیا قول ثقه در همه ی موارد معتبر است؟

حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله در جواب فرمودند: در احکام شرعیه خلافی نیست که قول ثقه معتبر است امّا در موضوعات خارجیه خلاف است که آیا قول ثقه معتبر است یا نه. به نظر می رسد وفاقا یا تبعاً لجمهرة من العلماء، این که قول ثقه در موضوعات مطلقاً معتبر است مگر در شهادات که دلیل می گوید باید دو نفر عادل و ثقه باشند و در بعضی موارد چهار نفر عادل و ثقه لازم است.

سپس از ایشان سؤال شد: آیا روزه ی یوم الشک اگر به نیت ماه رمضان باشد باطل است؟

ایشان در جواب فرمودند: بله، دلیل خاص داریم که باطل است حتی اگر بعد معلوم شود که اول ماه رمضان بوده و آن به این جهت است که روزه عبادت است و در عبادات، نیّت رُکن بوده و شارع روزه ی با نیّت را خواسته است و در این مسأله، در مورد نیّت تصرّف کرده و فرموده است: به نیّت ماه رمضان روزه نگیرد بلکه به نیّت آخر شعبان باید باشد و اگر به نیّت ماه شعبان گرفت و بعد معلوم شد ماه رمضان است برایش ماه رمضان حساب می شود.

برخی از آقایان علمای حاضر اشکالی را در این زمینه مطرح نموده و گفتند: این لازمه اش این است که اگر در واقع، اول ماه رمضان باشد و این شخص بخواهد به نیّت ماه رمضان روزه بگیرد، شارع روزه ی آن روز را که اول ماه رمضان است از او نخواسته باشد با اینکه شارع روزه ی اول ماه رمضان را از او خواسته، پس این تناقُض و تهافُت است.

معظم له در ردّ بر این اشکال فرمودند: خیر تناقضی در اینجا دیده نمی شود، زیرا خود شارع مقدس روزه ی این روز را که به ظاهر آخر شعبان بوده ولی واقعاً اول ماه رمضان است به نیّت اول ماه رمضان نخواسته، بلکه به نیت آخر شعبان خواسته است. اگر دلیل خاص بگوید: که شارع در این مورد خاص اینگونه خواسته و روزه ی به نیّت رمضان را در این روز مقرّب ندانسته هر چند که در واقع رمضان باشد، چه اشکالی و چه تناقضی پیش می آید؟ معلوم است که هیچ اشکال و تناقضی پیش نمی آید، زیرا ما نحن فیه یک مسأله عقلی نیست بلکه یک مسأله شرعی و اعتباری است و شارع مقدس در این مورد اینگونه اعتبار کرده است.

آنگاه در همین زمینه باز اشکال شد: که اگر به نیّت آخر شعبان روزه گرفت و بعد معلوم شد که ماه رمضان بوده، در اینجا باید بگوییم که روزه ی آخر شعبان به تمام مصلحت های روزه اول ماه رمضان وافی بوده است و این چگونه تصور می شود؟

معظم له در ردّ بر این اشکال فرمودند: مصلحت در مقام ثبوت است و چنانچه در مقام اثبات دلیل بگوید: اگر به نیت آخر شعبان روزه گرفت و بعد معلوم شد اول ماه رمضان بوده است برای او رمضان حساب می شود، چه اشکالی دارد؟ به عبارت دیگر: وقتی در مقام اثبات دلیل شرعی این را اقتضا می کند پس معلوم می شود در مقام ثبوت نیز مصلحت دارد. چرا که ادل دلیل علی امکان الشیء (یعنی: مقام الثبوت) وقُوعُه (یعنی: فی مقام الاثبات) بنابراین جهت اینکه ما در این زمینه دلیل خاص داریم و لذا اشکالی باقی نمی ماند.

سپس از محضر ایشان سؤال شد: اگر شخصی بخواهد قبل از اذان صبح سفر کند، ولی در نیّتش این است که قبل از ظهر برگردد و نیّت روزه کند، یعنی: قصد روزه ی آن روز را دارد امّا در سفر فراموش می کند و از روی فراموشی آب یا غذا می خورد، حکم روزه ی آن روزش چیست؟

ایشان در جواب فرمودند: در روایت دارد که از حضرت سؤال می شود که اگر روزه داری سهواً چیزی را بخورد روزه اش باطل می گردد یا نه؟ حضرت فرمودند: روزه او باطل نمی شود رِزقٌ رَزَقه الله. البته مورد روایت این است که آن شخص روزه بوده است یعنی از ابتدای فجر نیّت روزه کرده بوده. اما به نظر می رسد که این مورد خصوصیت ندارد و روایت یاد شده مورد سؤال را نیز شامل می شود، یعنی: اگر شخصی از اول فجر نیّت روزه نکرده به جهت اینکه مسافر بوده امّا می داند که قبل از ظهر به وطن بر می گردد و قصدش بر این بوده که نیت روزه کند و روزه شود، شارع مقدس این را هم در حکم صائم قرار داده است لذا روی این نظر اشکالی ندارد و روزه ی آن روزش صحیح است.

آنگاه از ایشان سؤال شد: اگر شخصی در روزه ی قضای ماه رمضان نمی دانست که طلوع فجر شده یا نه. چیزی خورد و بعد معلوم شد که فجر شده بوده، حکم روزه اش چیست؟

معظم له در جواب فرمودند: در روزه ی خودِ ماه رمضان اشکالی نیست در اینکه اگر از طلوع فجر تحقیق به عمل آورده و فحص کرده بوده و معتقد به بقاء لیل شده و لو اینکه به قول ثقه اعتماد کرده باشد و ثقه گفت: فجر نشده، زیرا سؤال کردن از ثقه هم خودش یک نوع فحص است و آنگاه جهت اعتماد به قول او خورده باشد و بعد معلوم شد که فجر شده بوده روزه اش صحیح است و قضا ندارد این به این جهت است که دلیل خاص دارد، بله اگر بدون فحص، خورده باشد و بعد معلوم شود صبح بوده، باید روزه آن روز را ادامه دهد و بعد قضاء کند، این نسبت به روزه ماه مبارک رمضان است و اما نسبت به روزه قضای ماه مبارک رمضان پس چنانچه بدون فحص بوده، روزه باطل است، بله اگر با فحص و اعتقاد به بقاء لیل بوده روزه صحیح خواهد بود.

سپس از معظم له سؤال شد: نسبت به زلزله ی اخیری که در آذربایجان شرقی شده بود، پس لرزه های زیادی دارد آیا برای هرکدام از پس لرزه ها هم یک نماز آیات واجب است؟

ایشان در جواب فرمودند: در زلزله ای که محسوس باشد نماز آیات واجب است اما زلزله ای که عادتاً محسوس نیست و فقط دستگاه زلزله نگار آن را ثبت می کند نماز آیات ندارد زیرا آن مانند کسوف و خسوف غیر مرئی است که عادتاً پیدا و ظاهر نیست امّا حساب های نجومی و یا رصدخانه ها آن کسوف یا خسوف را ثبت و ضبط می نمایند.

آنگاه در همین زمینه این سؤال شد که: اگر همان زلزله ی محسوس متعدد باشد مثل اینکه در یک روز 50 بار اتفاق بیفتد آیا برای هربار یک نماز آیات واجب است؟

ایشان در جواب فرمودند: صاحب عروه و جماعتی از بزرگان فرمودند: باید برای هر بار یک نماز خوانده شود، زیرا اصل عدم تداخُل است، و قاعده هم اگر شک کردیم همین است. اما بعضی فرمودند و به نظر همین هم می رسد که اگر زلزله شد و نماز آیات را خواند و سپس دوباره زلزله شد باید دوباره بخواند، اما اگر نماز آیات را بجا نیاورده بود و چندین مرتبه زلزله شد یک نماز آیات برای آنها کافیست یعنی برای از صبح تا شام یک نماز، و از شام تا صبح یک نماز کفایت می کند. البته نه از باب تداخُل، زیرا اصل عدم تداخُل را قبول داریم، بلکه از باب اینکه از اطلاق دلیل این معنی استفاده می شود، یعنی: دلیل در چنین مواردی از دلالت در وجوب تعدُّد، قاصر است.

سپس سؤال دیگری در همین زمینه مطرح شد که: اگر چند آیه و نشانه مختلف، با هم اتفاق افتاد در این صورت هم یک نماز آیات برای همه کافیست؟

معظم له در جواب فرمودند: در این صورت که سبب نماز متعدّد است، باید برای هرکدام یک نماز آیات به طور جداگانه خوانده شود، زیرا اصل عدم تداخُل است.

آنگاه سؤال دیگری مطرح شد که: برخی نسبت به خواندن دعای جوشن کبیر تشکیک کرده و گفتند که: خواندن آن جایز نیست، زیرا در این دعا خدا را با نام هایی می خواند که ورود آن قطعی نیست و از طرفی هم سند معتبری ندارد که ورود آن نام ها قطعی بشود، این در حالی است که اسماء خدا توقیفی بوده و باید از شرع برسد؟

ایشان در جواب این سؤال فرمودند: اینگونه تشکیکات در دعاها، به خصوص در مثل دعای جوشن کبیر، صحیح نیست، زیرا سیره بر خواندن این دعا و امثال این دعا که در کتب معروفه ادعیه وارد شده، بوده است. هم آقایان فقهاء و هم آقایان غیر فقهاء، یعنی مؤمنینی که ملتزم به شرع هستند در طول زمان، این دعا را هم خواندند و هم می خواندند و نمی شود گفت در این مدّت هیچ فقیهی به این جهت توجّه نداشته است. لذا همین که از آنها انکار نشده و نیز نقل خلاف نشده است، خود این سیره، طریق عقلائی است و منجّزیت و معذّریت دارد و اعتبار برای صحت دعا درست می کند و مشکل توقیفی بودن اسماء خدا هم رفع می گردد. یعنی: اگر در آخرت ـ فرضاً ـ معلوم شد که این دعا اساسی نداشته، شخصی که این دعا را خوانده معذور است، و نیز اگر معلوم شد که این دعا واقعاً از معصوم وارد شده بوده، این شخصی که نمی خوانده به خاطر این جهت، محروم شده است. این معنای منجزّیت و معذّریت عقلائیه است. و در این دعا این معنی حاصل و ثابت است.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.