LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه هشتم)
کد 4233
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 27 خرداد 1395 - 10 رمضان العظيم 1437
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
 جلسه هشتم
 
 بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین
 
«کراهت نذر»

یکی از فضلا سؤال کرد: اگر نذر مکروه است پس چرا معصومین (علیهم السلام) گاهی نذر می فرمودند؟

حضرت آیة الله العظمی شیرازی فرمودند: روایات متعددی نهی از نذر فرموده، و در برخی از آنها آمده بیش از حقوق الزامیه ای که شارع بر گردنت قرار داده، چیزی بر خود اضافه نکن و خود را ملزم نگردان.

نهی در این روایات گرچه طبق قاعده اولیه ظاهر در حرمت است و سند برخی از این روایات هم معتبر است اما به جهت قرائن و ادله ای حمل بر کراهت شده است.

از طرفی منافاتی بین حکم غیر الزامی و ترتب حکم الزامی نیست، یعنی با آنکه شارع نذر را مکروه دانسته اما حکم الزامی وجوب وفا را تشریع فرموده است.

چنانچه دلیل می فرماید: سفر قبل از 23 ماه رمضان مکروه است، اما اگر سفر رفت شارع حکم الزامی وجوب افطار را بر آن مرتب فرموده است.

اما اینکه چطور معصومین (علیهم السلام) گاهی این امر مکروه (نذر) را انجام می دادند، در جواب می گوییم:

موارد مکرّری در تاریخ معصومین (علیهم السلام) آمده که به ظاهر مکروهی را انجام داده اند. اما در واقع چنین نیست، به جهت اینکه معصومین (علیهم السلام) ملاکات واقعی احکام را می دانند و مصالح و مفاسد حقیقی آن را تشخیص می دهند، و ادلّه متواتره بر این مطلب دلالت دارد، یا تواتر معنوی یا لا اقل تواتر اجمالی.

در حدیث شریف آمده: «إن الله أدّب نبیّه وفوّض إلیه أمر دینه»(1).

و هر آنچه نسبت به رسول الله (صلی الله علیه وآله) جاریست در سیزده معصوم دیگر نیز جاریست مگر نبوت، چنانچه در روایت دارد: «ما من علم علمنیه ربّی إلاّ علّمته علیاً»(2).

و امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز به امام حسن (علیه السلام) تعلیم فرمودند، و همچنین هر امامی به امام بعد از خود تعلیم فرموده، از این رو ائمه ی معصومین (علیهم السلام) با تفاوت درجات فضل، در علم یکسان هستند.

از طرفی مسلّم است که معصومین (علیهم السلام) چیزی را که محبوب خدا نیست انجام نمی دهند، بنابراین نه تنها مکروه بلکه طبق تحقیق، حتی ترک أولی نمی کنند، از این رو در مواردی که معصوم (علیه السلام) نذر فرموده، می گوییم: قطعاً مزاحم اهم داشته، و با وجود مزاحم اهم کراهتی نخواهد بود.

نسبت به من و شما انسان های عادی هم اگر ملاکات احکام را بدانیم قاعده همین است، و با وجود مزاحم اهم کراهت رفع می شود.

از این رو نمی توان گفت: عمل معصوم (علیه السلام) که نذر فرموده، اطلاقات نهی از نذر را تقیید می زند، و کراهت أصل نذر را به طور کلی و حتی برای دیگران از بین می برد.

زیرا عمل لسان ندارد. بله گاهی عمل به نحوی است که با آن سیره ی معصوم (علیه السلام) درست می شود، یا قرائنی بر وجه آن دلالت می کند، مثلاً اگر وارد شود: (کان رسول الله هکذا)، که نشانگر سیره حضرت است، در این صورت حجّت بوده، و می توان با آن دلیل لفظی را تخصیص زد.

بنابراین اگر در چند مورد دیده شد معصوم (علیه السلام) نذر فرموده که با آن سیره حضرت تحقق نمی یابد، حضرت مکروه انجام نداده اند، اما أصل نذر بر کراهتش باقی است، و نمی توان گفت: مطلقاً نذر مکروه نیست، این بر خلاف ارتکاز فقهی است.

آری ما به جهت عدم علم به ملاکات، اطلاقات بر ما حجت است، و برای ما نذر مکروه است، مگر در جایی که محرز باشد مزاحم با اهم شده، ولی صرف احتمال کافی نیست.

«حجیت اطلاق و احتمال قرینه»

یکی از فضلا پرسید: در حجیت اطلاق شرط است که قرینه ای بر خلاف یا محتمل القرینه ای نباشد، و در نذر، خود عمل معصوم (علیه السلام) که نذر فرموده، لا اقل محتمل القرینه است بر تقیید، که اطلاق را از حجیّت ساقط می کند؟

ایشان فرمودند: محتمل القرینه بودن در مقام اثبات و دلیل باید باشد، نه در مقام ثبوت، و الا اگر صرف احتمال القرینه در مقام ثبوت، اطلاق را از حجیت بیندازد، هیچ اطلاقی سالم نمی ماند، و این خلاف بنای عقلاست.

زیرا در هر عمل مکروهی این احتمال هست که واقعاً مزاحم اهمی داشته باشد، مثلاً شخصی بین الطلوعین بخوابد و احتمال بدهد با مزاحم اهم کراهتش رفع شده باشد گرچه آن را نداند، در نتیجه هیچ مکروهی باقی نمی ماند.

بنابراین نمی توان گفت به جهت اینکه معصوم (علیه السلام) در مواردی نذر کرده بخاطر امری اهم، پس نذر کردن به طور کلی به جهت احتمال تزاحم با أهم مکروه نیست، زیرا صرف احتمال، کراهت را از بین نمی برد، بلکه باید در مقام اثبات، حجّت بر مزاحم أهم تمام باشد.

«سیره متشرعه بر نذر»

یکی از فضلا گفت: آیا سیره متشرعه بر این نیست که نذر کرده و آن را عملی محبوب و خوب می دانند؟

ایشان فرمودند: چنین سیره ای معلوم نیست، و بر فرض وجودش، سیره در جایی حجت است که دلیل بر خلاف نباشد، و نسبت به نذر ادله و روایاتی هست که به نحو مطلق، نهی از نذر نموده، از این رو فقها خَلَفاً بعد سلف فرموده اند: نذر کردن مکروه است، و ظاهراً شهرت عظیمه بر آنست.

«احتمال تفصیل در نذر»

یکی از فضلا گفت: شاید مراد تفصیل در نذر است، اگر قادر بر التزام نیست مکروه است، و خود را متعرّض حقی اضافه بر ما یجب خویش نکند، نه اینکه به نحو مطلق نهی از نذر شده باشد.

ایشان فرمودند: این تقیید دلیل می خواهد، ظاهر روایات اطلاق است، و اگر شک شد که آیا این اطلاق مراد است یا نه، اصل اطلاق است.

«تقیید با عمل معصوم»

یکی از فضلا پرسید: پس چطور در بعضی موارد، با عمل معصوم (علیه السلام) دلیل لفظی را تقیید و تخصیص می زنیم. مثل آنکه روایت دارد حضرت (علیه السلام) وضو گرفتند وبا مندیل (حوله) خاصی آن را خشک فرمودند، و فقها به استناد عمل حضرت، کراهت خشک کردن آب وضو را در این مورد تخصیص زده اند؟

معظم له فرمودند: فقها در این مورد از عمل معصوم، خاص را فهمیده و تخصیص زده اند، اما در باب نذر خاص را برداشت نکرده اند.

«نذر مشروط»

یکی از فضلا گفت: چه بسا اطلاقات کراهت نذر، ناظر به نذر مطلق بوده، و شامل نذر مشروط نمی شود.

ایشان در جواب فرمودند: این تقیید دلیل می خواهد، مگر ادعای انصراف شود، که که این انصراف محرز نیست، و اگر شک در انصراف شد اصل عدم آن است.

به هر حال، در باب نذر و غیر نذر، ظواهر حجّت است، اگر ظواهر مبتلا به دلیل أقوی ظهوراً شد تخصیص یا تقیید می خورد، یا اینکه اگر آن ظاهر مبتلا به اعراض بود کنار گذاشته می شود، بر مبنای حجیت اعراض و کاسر بودن آن، وگرنه ظواهر (اطلاقات و عمومات) متبَّع است.

«قرض کردن»

مورد دیگری که از مکروهات بوده و در روایات آمده معصومین (علیهم السلام) انجام داده اند، قرض کردن است.

روایت دارد قرض کردن مکروه است، اما نسبت به چند معصوم مانند حضرت رسول الله (صلی الله علیه وآله) و امیرالمؤمنین، و امام حسن، و امام حسین، و امام سجاد و امام رضا (صلوات الله علیهم أجمعین) روایت دارد که مدیون از دنیا رفتند.

در این موارد کراهت با مزاحم أهم رفع می شود، زیرا معصوم (علیه السلام) عالم به حقائق و مصالح و مفاسد واقعی احکام است.

«تأخیر نماز»

مثال دیگر: روایت دارد حضرت رضا (علیه السلام) نزد دار أبی محمود با کسی مشغول صحبت و تکلّم شدند تا مغرب شد و وقت فضیلت نماز مغرب گذشت، اما همچنان حضرت مشغول صحبت بودند.

در چنین مواردی که می بینیم معصوم (علیه السلام) به ظاهر، عمل مکروهی انجام داده، یا مستحب و فضیلتی را ترک نموده، بر وجود مزاحم أهم حمل می شود، و اطلاق یا عموم أدله بر شمول خود باقی می ماند.

شاید در مورد نماز مغرب، امر هدایت شخص در میان بوده، و هدایت اهم است، و این از باب تزاحم مستحب و واجب بوده که واجب مقدم است، یعنی حضرت می دانستند با رها کردن وی یا قطع رشته ی کلام، طرف هدایت نخواهد شد.

«أحمز الأعمال»

یکی از فضلا سؤال کرد: آیا روایت «أفضل الأعمال أحمزها»(3) با دلیل کراهت نذر منافات ندارد؟

ایشان فرمودند: بین این دو، عموم و خصوص من وجه است و تنافی نیست.

«خطابات شرعیة»

یکی از فضلا پرسید: آیا خطابات شرعیه به نحو قضایای حقیقیه است یا خارجیه؟

ایشان فرمودند: خطاباتی که از حکما و عقلا، از جمله شارع مقدس که سید حکما و عقلاست رسیده، به نحو قضایای حقیقیه بوده، و خارجیه بودن آن نادر و نیاز به دلیل و قرینه دارد، زیرا خلاف تبادر بوده و مجاز می باشد.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1) وسائل الشیعة: ج26 ص142 ب20 ح32682.
2) راجع بحار الأنوار: ج35 ص428 ب23 ح3 عن الاحتجاج.
3) بحار الأنوار: ج67 ص191 ب53.
 
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.