LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت :: (جلسه دوم)"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان
کد 3770
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 01 تیر 1394 - 4 رمضان العظيم 1436
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
جلسه دوم ـ تقریر: شیخ علی فدائی

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین.
 
نیت بسمله در نماز

یکی از طلاب فاضل حاضر از آقا سؤال کرد:

اگر بسمله را به نیت سوره ای بخواند سپس سوره تغییر دهد، آیا لازم است بسمله را تکرار کند یا به همان اکتفا میشود؟

حضرت آیت الله العظمی شیرازی فرمودند:

در این مورد نیازی به تکرار بسمله نیست، زیرا عرفاً صدق میکند که سوره کاملی را با بسمله خوانده است.

البته به اتفاق علمای إمامیة (بسمله) در هر سوره ای یک آیه بحساب می آید، و همانگونه روایات فرموده بسمله در قرآن مهمترین آیه است.

و تنها نیت سوره خاصی در بسمله، اگر آیات بعدش را نخواند، بسمله را مختص همان سوره نمی کند، بنابراین همان بسمله کافی است و سوره دیگری را قرائت میکند.

زیرا بسمله از آیات مشترکه بین سوره هاست، و در صورت عدول به سوره دیگر، عرفاً قرائت سوره کامل صدق میکند.

مرحوم علم الهدی سید مرتضی از جمله فقهایی است که اکتفا به بسمله را قائل بوده و تکرار آن را لازم نمیداند.

و بعنوان مثال عرفی و تقریب استدلال، این مصرع شعر را بیان کرده اند:

(قفا نبکِ من ذکری حبیب ومنزل)

این مصرع به صورت مشترک در شعر شاعران عدیدی به کار رفته اما مصرع دومش فرق میکند.

حال اگر شخصی مصرع اول را به نیت شعر شاعر اول خواند، اما بعد از اتمام مصرع اول نیتش را عوض کرد و مصرع دوم را از شاعر دیگری آورد، عرفاً می گویند تمام شعر از شاعر دوم است.

(سلام نماز)

مدتی قبل یکی از آقایان سؤال کرد، قبلاً در نماز تنها به سلام أخیر اکتفا میکردم، (السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته)، أما بعد با خود فکر کردم که چرا خود را از برکات دنیوی و أخروی سلام به حضرت رسول الله (صلی الله علیه وآله) محروم کنم، و تصمیم گرفتم که هر سه سلام را بگویم، أما به علت اینکه بر سلام أخیر عادت کرده بودم وقتی میگفتم: (السلام علیـ) آن را به نیت سلام أخیر قرائت میکردم، ولی فوراً یادم می آمد و میگفتم (ـکَ) بجای (ـکُم) بدون تکرار لفظ (السلام علیـ)، در این صورت (السلام علیک) ابتدایش به نیت سلام آخر، و انتهایش به نیت سلام اول گفته می شد، آیا این کافیست؟

در پاسخ به ایشان گفتم: کافی است، زیرا عرفاً صدق میکند که (السلام علیک أیها النبی ورحمة الله وبرکاته) کامل گفته شده.

(السلام علیـ) جزء مشترک است و تغییر نیت در صورت قابلیت لفظ برای هر دو مورد، مشکلی ندارد.

البته بعضی از فقها فرموده اند تکرار سلام عمداً موجب بطلان نماز میشود، مانند مرحوم والد، و حاج آغا حسین قمی و میرزا محمد تقی شیرازی (رضوان الله علیهم).

در این صورت، تکرار سلام خلاف احتیاط خواهد بود، و باید به همان سلام که نیتش تغییر کرده اکتفا کرد.

(دلیل لزوم تکرار بسمله)

در مقابل برخی از فقها فرموده اند که بسمله را در فرض سؤال باید تکرار کرد، زیرا بسمله آیه و جزئی مستقل از هر سوره است و اگر به نیت سوره مخصوصی خوانده شود نمیتواند آن را برای سوره دیگری منظور کند، زیرا أعمال به نیات است.

أما این دلیل وافی نیست همانگونه که بیان شد.

(فرعی دیگر)

اگر بعد از حمد، بسمله را به نیت مطلق قرآن بخواند، نه سوره خاصی و بگوید بعد از بسمله سوره ای انتخاب میکنم.

بنابر آنچه گفتیم قرائتش صحیح است، أما بعضی آن را کافی نمیدانند.
 
(بسمله آیه است)

آنچه بیان شد با جزء بودن بسمله در هر سوره و آیه کامل بودن آن منافات ندارد، ما معتقدیم بسمله آیه قرآن بلکه مهمترین آیات قرآنست.

امام صادق (علیه السلام) میفرماید: مَا لَهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ عَمَدُوا إِلَی أَعْظَمِ آیَةٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ فَزَعَمُوا أَنَّهَا بِدْعَةٌ إِذَا أَظْهَرُوهَا وَهِیَ بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ»(1).

جزء بودن بسمله در تمامی سور، و آیه بودن آن مورد اتفاق همه علمای امامیه میباشد.

اما در قرآنها معمولاً برای بسمله شماره آیه گذاشته نشده مگر در سوره حمد، در صورتی که باید بسمله ها نیز شماره گذاری شود، و تنها کسی که دیدم آیه ها را ترقیم کرده مرحوم أخوی (أعلی الله درجاته) بودند که در تفسیر (تقریب القرآن إلی الأذهان) برای تمام بسمله ها شماره آیه گذاشته اند، و همین وفق قاعده است زیرا ترقیم موجود، دلیل شرعی ندارد.

و از جمله دلایل بر آیه بودن بسمله، فتوای مرحوم صاحب عروة و جمعی از فقهاست که فرموده اند در نماز آیات میتوان سوره اخلاص را خواند و آن را به پنج قسمت تقسیم کرد، یعنی بسمله یک آیه کامل میباشد، وگرنه برای نماز آیات کفایت نمیکرد.

(حجیت شهرت)

یکی از فضلای حاضر پرسید: چگونه فتوا به کفایت بسمله میدهید و میفرمایید نیازی به تکرار آن نیست در حالیکه مشهور فتوا بلزوم تکرار داده اند، و شما شهرت را حجت میدانید؟

حضرت آقا در جواب فرمودند:

دو جواب دارد، یکی صغروی و دیگری کبروی.

أما صغری: اصلا شهرت در این مسأله محرز نیست، زیرا بعد از صاحب عروه أکثر محشین تکرار را لازم دانسته اند، و این شهرت نامیده نمیشود.

أما کبری: شهرت بما هی هی وفی الجملة حجت است، بعبارتی شهرت یکی از حجج و ادله عقلائیه است و باید نسبتش با مراتب سایر أدلة ملاحظه گردد.

مثلا اگر مجتهد دلیلی مورد اعتماد پیدا نکرد میتواند به شهرت استدلال کند، نه اینکه شهرت همه جا حجت است و بر دیگر أدله مقدم است.

بنابراین اگر نصی باشد که بتوان به اطلاق یا عموم آن تمسک کرد، در این مورد شهرت أقوای از نص نیست.

ما که شهرت را حجت میدانیم، در مقابل سلب کلی است که برخی گفته اند شهرت اصلا حجیتی ندارد، و آن را همچون سنگ در کنار انسان بی فایده میدانند.

بنای عقلا بر جواز أخذ به شهرت اهل خبره است، یعنی اگر یکی از اهل خبره مطمئن به سائر ادله نشد میتواند به شهرت عمل کند.

(بسمله وعناوین قصدیة)

یکی از فضلای حاضر سؤال کرد: آیا بسمله از عناوین قصدیه نیست که بدون نیت عوض نمیشود.

ایشان در جواب فرمودند:

آری بسمله در نماز از عناوین قصدیة است، اما از عناوین مشترکه آن.

و به همین علت چنانچه به سوره دیگری عدول کند، عرفاً صدق امتثال میکند.

بسمله را به نیت قرآن قرائت کرده و این نیت تبدیل نشده و همین مقدار در عناوین قصدیة کافی است.

علت جزء مشترک بودن بسمله، این است که تمام سوره ها بغیر از سوره توبه بسمله دارد.

و در مقام طاعت و عصیان مولا صدق عرفی و عدم صدق کافی است.

و اگر کسی صدق عرفی را در این مورد قبول نکرد، لا اقل شک میکند، و أدله رفع و برائت، شرط بودن عدم عدول نیت در بسمله را رد میکند.

مثال دیگر کلمه «الحمد لله» است که هم در ابتدای سوره حمد آمده و هم در ابتدای سوره انعام(2)، و در صورت تغیر نیت مشکلی بوجود نمی آید، یعنی اگر آن را به نیت سوره انعام خواند و بعدش «رب العالمین» را اضافه کرد، جهت قرائت حمد کفایت میکند و نیاز به تکرار نیست.

اما اگر به قصد حمد الهی گفت (الحمد لله)، مثلا نعمتی را متذکر شد و حمد کرد، نه به قصد قرائت قرآن، نمی توان به این حمد اکتفا کرد.

خداوند میفرماید: «فاقرؤوا ما تیسر من القرآن»(3)، باید (من القرآن) باشد، و به همین دلیل قصد قرآن در قرائت شرط است.

خلاصه، مأمور به بعد از حمد، یک سوره کامل همراه با بسمله است، اما اینکه باید بسمله آن، که جزء مشترک است حتماً به نیت همان سوره قرائت شود، دلیل ندارد.

یکی دیگر از آقایان پرسید:

اگر شخصی وارد شود و سلام کند، و طرفش متوجه دیگری شود و بگوید: (علیکم السلام) بدون اینکه سلام کننده را قصد کند، چه حکمی دارد؟

ایشان فرمودند:

این جواب کافی نیست، اما نحن فیه با این مسأله تفاوت دارد، و اگر بخواهیم مثال قریب به ما نحن فیه بزنیم، میگوییم:

در جواب سلام، ابتدا به دیگری متوجه شد و گفت: (علیکم) سپس رو به سلام دهنده کرد و گفت: (السلام)، که (علیکم السلام) ابتدایش به سوی دیگری و انتهایش در مقام جواب شد، ظاهراً همین مقدار کفایت میکند و عرفاً میگویند جواب سلام را داده است.

یکی دیگر از حاضران پرسید، در سوره اخلاص و جحد چه می فرمایید، با آنکه عدول حتی بعد از بسمله جایز نیست؟

ایشان فرمودند: آنجا دلیل خاص داریم، البته اگر گفتیم اطلاق دلیل شامل عدول حتی بعد البسمله میشود، وگرنه در صورت انصراف یا شک در انعقاد اطلاق و مقدمات حکمت، میگوییم عدول بعد از بسمله و قبل از قرائت دیگر آیات، اشکال ندارد.

دیگری پرسید: عبادات توقیفی است چگونه شما عدول در بسمله را جایز میدانید در صورتی که دلیلی بر جواز آن وارد نشده؟

ایشان فرمودند: توقیفی بودن عبادات با ما نحن فیه منافات ندارد، زیرا بعد از عدول در نیت، سوره کامل صدق میکند. و امتثال عرفی ملاک در طاعت و معصیت است، أیجاباً وسلباً، فعلاً وترکاً.

سپس معظم له إشاره به مسأله ای کردند که صاحب عروة میفرماید: اگر شخصی أجیر شود برای ختم قرآن، ترتیب در قرائت شرط نیست یعنی میتواند بعضی سوره ها را مقدم بر بعضی کند، بلکه حتی می تواند بعضی آیات را بر دیگر آیات مقدم دارد، زیرا مقصود موجر قرائت تمام این سوره ها و این آیه هاست، به هر ترتیبی که بود.

أما به نظر میرسد که عدم ترتیب به این کیفیت خلاف منصرف از اجاره است.

(نیت إنشاء یا نیت قرائت)

بعضی از فقهاء فرموده اند در مثل «إیاک نعبد وإیاک نستعین»(4)، باید به قصد قرائت قرآن بخواند نه به قصد إنشاء، و همچنین «اهدنا الصراط المستقیم»(5) باید قرائت قرآنی باشد نه إنشاء دعاء.

مرحوم صاحب کفایة و مرحوم والد ما بر این رأی بودند، صاحب کفایة میگوید قصد انشاء با قصد قرائت منافات دارد زیرا ضدین بوده و جمع ضدین ممکن نیست. قرائت حکایت است و قصد انشاء إیجاد.

مرحوم والد این مثال عرفی را برای توضیح مطلب بیان میکردند:

که اگر مولایی نامه ای برای جمعی فرستاد تا خادمش آن را برایشان بخواند، مثلا در آن نامه از آنها دعوت بعمل آمده بود جهت مهمانی.

خادم باید نامه را به قصد حکایت و إخبار بخواند نه به قصد إنشاء، زیرا آن خادم اصلا صلاحیت إنشاء را ندارد که آنان را دعوت کند، بلکه باید پیام مولا را به آنها برساند.

اما ظاهرا آنچه مرحوم صاحب عروة فرموده أقرب است، ایشان اجازه داده که قصد (انشاء به قرائت قرآن) کند، و دلیلش صدق عرفی امتثال است که إذا قصد الانشاء بقراءة القرآن فقد امتثل.

و برای تقریب معنی میتوان به مثال زیر استشهاد نمود

اگر کسی برای تشویق طلاب بگوید:

(زگهواره تا گور دانش بجوی).

هم قصد انشاء کرده و هم حکایت شعر سعدی.

به عبارت دیگر با حکایت شعر سعدی قصد إنشاء کرده و این هیچ اشکالی ندارد.

البته قول سومی نیز در این مسأله هست که یکی از علمای مشهد برای زیارت کربلاء مشرف شده بود و به والد ما میگفت: مکلف در نماز باید قصد انشاء کند وقتی «اهدنا الصراط المستقیم»(6) میخواند، زیرا مولا از بندگان معنای این آیات را خواسته یعنی انشاء دعاء و مانند آن.

أما این قول بعید است و ندیدم غیر از آن آقا کسی قائل شده باشد، بنابراین باید آین آیات را یا به قصد قرائت بخواند، یا بقصد انشاء به قرائت.

اما اگر فقط بقصد انشاء خواند مشکل است، گرچه میتوان گفت نماز اعاده ندارد زیرا ادله (لا تعاد الصلاة) شاملش میشود.

(جهر در نماز ظهر روز جمعه)

یکی از آقایان سؤال کرد حکم جهر در ظهر جمعه چیست؟

ایشان فرمودند: اگر نماز جمعه بخواند جهر در آن لازم است.

اما در نماز ظهر روز جمعه سه قول است:

1: استحباب جهر در قرائت ظهر جمعه.

2: وجوب جهر در آن.

3: لزوم إخفات در آن.

و مرحوم آقای بروجردی (قدس سره) اخفات را لازم میدانستند، به همین علت مرحوم والد ما با آنکه جهر را مستحب میدانستند اما در نماز ظهر جمعه اخفات میخواندند و میفرمودند برخی از شرکت کنندکان در نماز، مقلد آقای بروجردی هستند، و من آنها را رعایت میکنم.

گرچه إمام جماعت به وظیفه و حکم خویش عمل میکند و لازم نیست وظیفه مأموم را در نظر بگیرد.

(نیت قرائت یا نیت تفهیم)

از جمله مسائل مربوطه به بحث بسمله و نیت آن، مسأله تفیهم با قرائت است، یعنی اگر در نماز بگوید: «یا یحیی خذ الکتاب بقوة»(7)، یا مثلاً: «أدخلوها بسلام آمنین»(8).

و هم قرائت را نیت کند و هم تفیهم دیگری به گرفتن چیزی یا داخل شدن، در اینجا نمازش صحیح است زیرا امتثال عرفی صدق میکند، اما اگر فقط قصد تفهیم داشت و غافل از قصد قرائت بود یا نیت عدم قرائت کرد، نماز مشکل میشود.

و تفصیل بحث در موارد مربوطه میباشد.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) مستدرک الوسائل: ج4، ص166، ب8، ح4391.
(2) سورة الفاتحة: «الحمد لله رب العالمین» وفی سورة الأنعام: «الحمد لله الذی خلق السماوات والأرض» الآیة.
(3) سورة المزمل: 20.
(4) سورة الفاتحة: 5.
(5) سورة الفاتحة: 6.
(6) سورة الفاتحة: 6.
(7) سورة مریم: 12.
(8) سورة الحجر: 46.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.