مسأله 31: لو أوصي له بما یکفیه للحج فالظاهر وجوب الحج علیه بعد موت الوصي، خصوصاً إذا لم یعتبر القبول في ملکیة الموصي له، وقلنا بملکیته ما لم یرد، فإنّه لیس له الرد حینئذ. شخصی وصیت کرد که وقتی که فوت شد فلان مبلغ به زید بدهند بمجردی که مُرد زید مستطیع میشود یا نه؟ صاحب عروه بنحو مطلق فرمودهاند بله مستطیع میشود. مسأله دلیل خاص که ندارد، باید دید که مقتضای قواعد عامه حج، یعنی کجا استطاعت صدق میکند، و موضوع وجوب حج استطاعت است. در آیه شریفه و روایات وجد زاداً وراحلة یا له القوة یا له الیسار، تعبیراتی که در روایات بود بعنوان موضوع برای وجوب حج. یک وقت این میت وصیت میکند به بذل برای حج و بذل میشود بعد از موت، لا اشکال در اینکه این مستطیع است. حالا بذل سببش وصیت باشد یا هر چیز دیگر. یک وقت وصیت میکند که برایش بذل کنند و ورثه برایش بذل نمیکنند. وصیت کرده که برای زید بذل کنید بعد از من که حج برود، ورثه هم پولش را میخورند و بذل نمیکنند، بر زید آیا واجب است که به حج برود؟ نه. یک وقت وصیت، وصیت تملیکیة است و به حج ربطی ندارد. وصیت میکند که هر وقت که مُرد به زید فلان مقدار پول بدهند که با آن میتواند به حج برود، بنابر اینکه گذشت ولو محل کلام بود و قدری هم محل خلاف بود که اگر کسی هبه کردند که به حج برود آیا واجب است که هبه را قبول کند؟ مشهور گفتند واجب نیست که قبول کند. چون تا قبول نکند مالک نیست، عقد وصیت تملیکیة است و تا طرف قبول نکند مالک پول نیست، وقتیکه مالک نبود مستطیع نیست. این تابع آن مسأله است. ظاهر فرمایش صاحب عروه وصیت تملیکیة است. لو أوصی له بما یکفیه للحج، فالظاهر وجوب الحج علیه بعد موت الموصي، بعضی گفتهاند شاید مراد صاحب عروه بذل بوده و بذل هم کردند. گیری ندارد. اما ذیل مسأله با بذل نمیخواند. خلاصه با خود نظر صاحب عروه که سابقاً مکرر در بعضی از فروع مطرح شد، بالنتیجه غرض این نیست که صاحب عروه فرمایششان چیست و اشکال بر ایشان وارد است یا نه، اگر بذل است و بذل شد، گیری نیست که حج بر او واجب است. بذل است و بذل نشد، گیری نیست که حج بر او واجب نیست و واجب هم نیست که متابعه کند که میت شما گفته که بذل کنید به من برای حج، چرا بذل نکردید؟ این تحصیل استطاعت است و بر او لازم نیست. مگر از باب امر بمعروف که بر او واجب باشد، اما از باب استطاعت، این مستطیع نیست تا آنها بذل نکنند. اما اگر بذل نیست، بما یکفیه للحج است. ایشان فرمودند خصوصاً اذا لم یعتبر القبول في ملکیة الموصی له. این یک مسأله دیگر است و محل خلاف است در باب وصیت مطرح است مسأله که اگر کسی وصیت کرد که بعد از مردنش به زید فلان مبلغ را بدهند بمجرد موت، آیا زید مالک مبلغ میشود یا نه ورثه باید بدهند و او قبول کند تا مالک شود؟ مشهور بلکه عظیمة بلکه خلاف رمي به شذوذ و ضعف شده که نه، بمجرد موت مالک نمیشود، اگر زید قبول نکرد آیا مالک میشود؟ مشهور گفتهاند نه مالک نمیشود. قول ضعیفی هست نادر و ضعیف که گفته با موت مالک میشود و مال منتقل میشود. چطور در ارث مال منتقل به ورثه میشود، در وصیت هم با موت مال منتقل به موصی له میشود. بنابر این قول، زید با موت آن شخص مالک شده و یکفیه للحج، مستطیع است بلا اشکال، خصوصاً نیست، در این صورت مالک است و مستطیع مثل اینکه صاحب عروه به نظرشان آمده که مطلقاً مستطیع است خصوصاً در جائیکه بگوئیم مالک میشود، اگر گفتیم مالک نمیشود با موت و قبول میخواهد و در جائی دیگر خود ایشان فرمودند قبول هدیه لازم نیست. این شخص اگر مالک شد حق رد ندارد، اگر مالک شد، شد مستطیع مثل وارث میماند باید به حج برود. فإنه لیس له الرد حینئذ. در صورتی که انسان مالک یک مالی شد، به هر وجهی که باشد و با آن مال میتواند به حج برود مستطیع شد.
فهرست
جلسه 111. 5
جلسه 112. 12
جلسه 113. 20
جلسه 114. 29
جلسه 115. 38
جلسه 116. 48
جلسه 117. 56
جلسه 118. 63
جلسه 120. 71
جلسه 121. 78
جلسه 122. 86
جلسه 123. 94
جلسه 124. 100
جلسه 125. 108
جلسه 126. 114
جلسه 128. 120
جلسه 129. 127
جلسه 130. 134
جلسه 131. 140
جلسه 132. 145
جلسه 133. 152
جلسه 134. 158
جلسه 135. 166
جلسه 136. 171
جلسه 137. 178
جلسه 138. 184
جلسه 139. 191
جلسه 140. 198
جلسه 141. 206
جلسه 142. 211
جلسه 143. 218
جلسه 144. 227
جلسه 145. 233
جلسه 146. 240
جلسه 147. 246
جلسه 148. 252
جلسه 149. 259
جلسه 150. 268
جلسه 151. 271
جلسه 152. 278
جلسه 153. 284
جلسه 154. 293
جلسه 156. 297
جلسه 157. 303
جلسه 158. 312
جلسه 159. 320
جلسه 160. 327
جلسه 161. 329
جلسه 162. 336
جلسه 163. 341
جلسه 164. 348
جلسه 165. 355
جلسه 166. 363
جلسه 167. 368
جلسه 168. 377
جلسه 169. 383
جلسه 170. 388
جلسه 171. 395
جلسه 172. 401
جلسه 173. 408
فهرست.. 414