LOGIN
alshirazi.org
فقه نگاری حج «جلد سی و دوم»
ناشر :
مطالعه
pdf دریافت ‏ 30 مرداد 1402 - 5 صفر الأحزان 1445

بعد از قاعده میسور که مرحوم صاحب عروه در اینجا نپذیرفتند دو وجه دیگر ذکر فرمودند یک وجه فرمودند: ظاهر حال موصي این است. یعنی وصیت مترتباً هست که میت در زمان حیاتش وصیت کرده که بعد از فوت برایش هر سالی این مقدار پول حج بدهند حالا با آن مقدار پول حج نمی‌شود. پول دو سال را یک حج بدهند یا سه سال را دو حج بدهند، وجهش این است که ظاهر حال موصي این است، یعنی اینکه گفته سالی 20 دینار برایم حج دهید به خیال این بوده که با 20 دینار حج می‌شود و این می‌خواهد با این مقدار پول حج شود و مطلوب دومش این است که اگر نشد هر چقدر که شد برایش حج بدهند و با 2000 دینار 7 یا 8 حج برایش بدهند، حالا که ظاهر حال موصي این است و ظواهر هم که حجیت دارد و خود مرحوم صاحب عروه و دیگران مطرح فرموده‌اند که فقط ظاهر الفاظ نیست که حجت است ظاهر اعمال هم حجت است، اگر ظهور بود چون ملاک حجت است، حالا چه این ظهور از لفظ بدست بیاید، در الفاظ بیشتر ظهور هست، در اعمال کمتر ظهور هست، اما اگر ظهور بود گیری ندارد و حجیّت دارد. وصي اگر می‌دانست که این موصي مقصودش این است که با 200 دینار 10 سال برایش حج بدهند و اگر نشد 9 سال یا 8 سال بدهند، گیری ندارد، این وصیت است که اگر 10 تا نشد 8 تا، اما بحث سر این است که آیا همچنین ظهوری هست یا نیست؟ مرحوم صاحب عروه ادعای ظهور کرده‌اند.

بحث سر صغری است و آن اینکه خارجاً فرق می‌کند و یک گونه نیست همانطور که بعضی‌ها هم فرموده‌اند. یعنی گاهی یک ظهور حال هست عیبی ندارد و بحثی نیست اما بعنوان یک دلیل برای این مسأله بعنوان یک کبرای کلیه، نه. گاهی محرز است که ظهور نیست، گاهی هم انسان شک می‌کند. در جائی که محرز بود که همچنین ظهوری هست گیری ندارد. و اگر محرز بود که همچنین ظهوری نیست، فلا وصیة، اما آیا ظاهر حال موصي اینطوری است و همه موصی‌ها در همه جا اینگونه است؟ در صغرایش مسلّم نیست که همیشه اینطور باشد که هر وقت گفت با 200 دینار برایم 10 حج دهید این است که می‌خواهد بقدر 200 دینار حج داده شود اگر نشد 8 تا اگر نشد 5 تا، اما باید این ظهور باشد و وصي که تکلیف به او متوجه است باید این ظهور برایش محرز باشد، اگر محرز بود عدم این ظهور یا حتی شک کرد که موصي همچنین چیزی را می‌خواهد یا نه؟ اصل عدمش است. این گفته سالی 20 دینار حج بدهید و برای همه جا کافی نیست، برای جائی بدرد می‌خورد که اینطور ظهوری باشد. این وجه دوم، ولی بعنوان یک کبرای کلی همه جا محرز نیست. گاهی محرز العدم و گاهی شک در آن هست و اگر شک شد باید وصیت احراز شود و عند الشک احراز نشده وصیت. ظاهراً روشن است و حرف‌هایش همین‌هاست.